احمدرضا دلیران فیروز تحلیلگر راهبردی سیاست و عضو هیئت مدیره پژهشکده مطالعات راهبردی فلسطین بررسی تاثیر زمینه جغرافیایی در تصمیم گیری رای دهندگان(جغرافیای انتخابات)

 احمدرضا دلیران فیروز تحلیلگر راهبردی سیاست و عضو هیئت مدیره پژهشکده مطالعات راهبردی فلسطین

جغرافیای انتخاباتی زیرمجموعه ای از جغرافیای سیاسی است که بر تعامل فضا، مکان و فرایندهای انتخاباتی متمرکز است.

در جغرافیای انتخاباتی تجزیه و تحلیل روش ها، رفتار و نتایج انتخابات در زمینه فضای جغرافیایی و استفاده از تکنیک های جغرافیایی مورد توجه است.

این حوزه تأثیر زمینه جغرافیایی را در تصمیم گیری رای دهندگان، استراتژی های احزاب و عملکرد سیستم های انتخاباتی بررسی می کند و رابطه ای بین جغرافیای انسانی و علوم سیاسی ایجاد می کند.

به طور خاص، این یک بررسی از تعامل دوگانه است که در آن جغرافیا بر تصمیمات سیاسی تأثیر می گذارد، و ساختار جغرافیایی سیستم انتخابات، بر نتایج انتخابات اثر گذار است.

هدف از جغرافیای انتخابات تجزیه و تحلیل شناسایی و درک عوامل محرک و خصوصیات انتخاباتی مناطق به روشی گسترده و یکپارچه است.

انتخابات به عنوان بیان سیاسی اصلی و اعمال قدرت در کشورهای دموکراتیک عمل می کند و انجام انتخابات در کشورهای دموکراتیک مستلزم ترجمه تصمیمات سیاسی مردم رای دهنده به نمایندگی "کرسی" منتخب حوزه های مختلف انتخاباتی است، مگر در موارد رژیم صهیونیستی و هلند که هر کدام فقط یک حوزه انتخابیه دارند.

از نظر فلسفی پذیرفته شده است که در یک دموکراسی، هر رأی از نظر آرا دیگر به همان اندازه معتبر است و بنابراین هر رأی دهنده واجد شرایط فقط یک رأی با ارزش برابر می دهد.

با این حال، عدم تناسب و تعصب نسبت به گروه های خاص رای دهنده در ایجاد مرزهای مصنوعی حوزه های انتخابیه بوجود می آید به این دلیل که احزاب و سیاست های سیاسی در مقایسه با آرای عمومی در نتایج کل در میان مناطق انتخاباتی نادرست نشان داده می شوند.

در جغرافیای انتخابات ریشه های علمی جغرافیای انتخاباتی ردیابی می شود. پیشگامان علوم سیاسی و جغرافیا شناسایی می شوند و میراث آنها ارزیابی می شود و به دنبال آن بحث در مورد موضوعات روش شناختی در این زمینه انجام میگیرد.

تجزیه و تحلیل کمی مبتنی بر تئوری مجموعه داده های بزرگ در این زمینه غالب است، اما تفاوت هایی بین جغرافیدانان انتخاباتی آمریکای شمالی و انگلیس در داده های استفاده شده وجود دارد.

مروری بر تفکر فعلی در مورد تأثیرات انتخابی چندین فاکتور زمینه ای از جمله عوامل اجتماعی محلی؛ شبکه های همسایگی و مکالمات بین رای دهندگان؛ شرایط اقتصادی محلی و سیاست های ظرفیت و جغرافیای مبارزات سیاسی

همچنین به روشهایی که جغرافیا از طریق ترجمه آرا به کرسی ها بر عملکرد سیستمهای انتخاباتی تأثیر می گذارد توجه می شود.

به عنوان یک زیرشاخه، جغرافیای انتخاباتی به طور سنتی دارای تمرکز ملی است.

بنابراین سوالات مقیاسی با تأکید ویژه بر پتانسیل تحقیقات مقایسه ای بین المللی مورد بحث قرار می گیرد.

همانگونه که اشاره شد جغرافیای انتخابات رشته ای در جغرافیای سیاسی است که به روشنی از رویکرد کمی پیروی می کند.

در مطالعه جغرافیایی انتخابات می توان سه موضوع عمده را شناسایی کرد:
جغرافیای انتخابات(اشکال انتقال قدرت)
نمایندگی(انواع سیستم انتخاباتی)
و رأی دادن(الگوهای فضایی رفتار رأی دادن)

اولین مورد، راه های انتقال قدرت را بررسی می کند، چه از طریق انتخابات و چه از طریق فرآیندهای "نامنظم" مانند کودتای نظامی.جغرافیای نمایندگی مواردی از جمله ماهیت سیستم های انتخاباتی(به عنوان مثال، ابتدا از پست پس از نمایندگی یا نمایندگی متناسب) وجود سیستم های متمرکز یا فدرال و ساخت مرزهای انتخاباتی و مسائل مرتبط با آن از قبیل کنترل هرزگردی را بررسی می کند.

در حالت ایده آل مرزهای انتخاباتی باید به گونه ای ساخته شود که تعداد تقریباً برابر رای دهندگان را تضمین کند.

با این حال، تغییر جمعیت ممکن است این مسئله را دشوار کند و احزاب سیاسی ممکن است منافع خود را در حفظ سطح نمایندگی بیش از حد یا کم در موارد خاص داشته باشند.

این شاید مطالعه رفتار رأی گیری باشد که جغرافیدانان جالب ترین سوالات را در آن مطرح کرده اند.

تجزیه و تحلیل فضایی الگوی رأی گیری نشان داد که رفتار رأی دادن فقط تابعی از وفاداری حزب و گرایش ایدئولوژیک نیست. تأثیرات همسایگی یا محلی وجود دارد که ممکن است عوامل دیگر را تقویت یا نادیده بگیرد.

رویدادهایی مانند تعطیلی یک صنعت محلی یا شهرت یک نامزد و خانواده وی، در یک منطقه ممکن است تعیین کننده اصلی رفتار رای دهندگان باشد.

ران جانستون و همکارانش جغرافیای جابجایی رأی گیری در انگلستان را بررسی کردند که در آن روندهای ملی گسترده تر با عوامل محلی بیشتری تلاقی می کنند.

در ووسترشایر انگلیس، انتخاب یک نماینده مستقل در پارلمان که علیه تنزل رتبه یک بیمارستان محلی در انتخابات انگلیس در سال 2001 و 2005 می باشد، نمونه ای از تأثیر بالقوه عوامل محلی است.

به طور گسترده تر میزان برخورداری برخی از احزاب از نظر ملی گسترده و برخی دیگر از حمایت محلی یا منطقه ای بیشتر مورد توجه است.

این امر به ویژه در کشورهایی مانند ایتالیا(با انشعاب شمال به جنوب)و بلژیک(با یک تقسیم زبانی بنیادی)مشهود است که برخی از احزاب سیاسی تمرکز صریح ملی دارند.
در میان جغرافیدانان تمایزی وجود دارد که تأثیر جغرافیا را کاملاً قطعی تلقی کنند.

جغرافیای انتخاباتی قطعی بدون در نظر گرفتن نامزد یا سیاست پیشنهادی به نتایج قابل پیش بینی منجر می شود زیرا مجموع صفات جغرافیایی فیزیکی تصمیمات رای گیری را کاملا کنترل می کند.

این تفسیر توسط جغرافیدانان به طور گسترده رد شده است. در عوض ، کاملاً پذیرفته شده است که جغرافیا در کنار سایر تأثیرات فرهنگی و بین فردی ، نقشی را ایفا می کند.

"اثر محله" تغییری مشاهده شده در نتایج انتخابات به دلیل تمایل افرادی است که به دلیل تعاملات روزمره، از نظر فضایی نزدیک به رای دادن هستند.

استدلالهای ضد جبرگرایی نیز متکی به ناهنجاریهای مشاهده شده در نتایج رأی گیری است.

یک مثال در مقایسه نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده با انتظارات به نفع کاندیداهای دموکرات یا جمهوری خواه در مناطق شهری یا روستایی یا انتظارات برای ترجیح در سطح شهرستان بر اساس ترکیب نژادی با گروه های اقلیت طرفدار حزب دموکرات بوجود می آید.

نتایج نشان می دهد که ناهنجاری در مناطق رای گیری متمایز وجود دارد که در آن کاندیدای جمهوری خواه یا دموکرات برنده شهرستان هایی می شوند که دارای ویژگی های مخالف شهرستان های سنتی خود هستند.

این ناهنجاری ها به جغرافیای تاریخی، اقتصادی و فرهنگی منسوب به ویژگی های قلمرو استفاده می شود که برای پیش بینی نتایج انتخابات استفاده می شود.

به این ترتیب رای دهندگان توسط عواملی خارج از جغرافیای خود انگیزه می یابند که به شیوه ای غیرمنتظره و غالباً مغایر با منافع فردی آنها رأی دهند.

احمدرضا دلیران فیروز تحلیلگر راهبردی سیاست و عضو هیئت مدیره پژهشکده مطالعات راهبردی فلسطین

منبع: پرسون

مطالب پیشنهادی