مفتاح نیوز/ منیره فهامی: جهادتبیین موضوعی است که ماههای اخیر در بیانات حضرت آیتاللهخامنهای بارها مورد تأکید و اشاره قرار گرفتهاست و رهبر انقلاباسلامی، ابعاد مختلف آن را توصیف کردهاند. ایشان جهادتبیین را یک فریضه قطعی و فوری دانسته و فرمودهاند:«در این جهادی که وجود دارد؛ در این جنگ بیامانی که وجود دارد بین اسلام و کفر، بین حق و باطل، بین روایت دروغ و حقیقت -این جنگی است بین اینها- ما در کجای این جبهه قرار داریم و حضور داریم؟»
این فرمایش، صحبتی با همه افراد جامعه است و نشان میدهد هر فردی که میتواند؛ باید در این زمینه اقدام کند؛ چون همه مردم جامعه ما در معرض جنگ رسانهای دشمن علیه حقایق دین و انقلاباسلامی هستند؛ هر چند در این بین وظیفه مسئولین سختتر و سنگینتر است. اهمیت پرداختن به موضوع «جهادتبیین» و ادای کوچکی از این مسئولیت بزرگ، ما را برآن داشت تا گفتوگویی با آقای دکتر تقی اژهای، مدرس حوزه و دانشگاه، دانشیار دانشگاه اصفهان و دارای دکترای ادبیات عرفانی و علوم تفسیر و قرآن، در این زمینه داشته باشیم.
*استاد! ضمن عرض سلام و تشکر از وقتی که در اختیار پایگاه خبری مفتاح گذاشتید؛ در ابتدا، از پیشینه جهاد تبیین برایمان بگویید:
- با سلام خدمت شما. باید گفت؛ در موضوع جهادتبیین موضوعهای متنوعی قابل فرض و قابل گفتوگو است و از باب وظایف محولهای است که یک مؤمن برای ابلاغ دین خدا به دیگران دارد. این مسئله، همزاد با اولین دعوت اسلام عزیز بودهاست. ما در همان آیات اولیه که برای شخص پیامبراکرم (ص) نازلشد؛ میبینیم که گفتوگو با جامعه مورد اهمیت واقع شدهاست. «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم* یا اَیُّها المُدَّثِّر* قُم فَأَنذِر؛ ای کسی که در دریافت وحیالهی به آن حالات معنوی و انس با حق قرار داری؛ اکنون برخیز و جامعه را در پناه این تعالیم که به تو دادهایم؛ نصرت در دین ده و یاری در هدایت نما.» بنابراین طبق این آیات جهاد، مبنای دین اسلام بوده است.
*پس موضوع جهادتبیین از صدر اسلام وجود داشته است!
بله، از آنجا که موضوع جهاد، موضوع همزادی با نزول آیات الهی و دعوت اسلام است؛ موضوع جدیدی نیست. منتهی چون جامعه ما با یک انقلاب عظیم روبرو بودهاست در نتیجه با مسائل جدیدی مواجه بوده و به طور یقین در مقابل خودش صفهایی از افراد، گروهها، کشورها و جمعیتهایی قرارگرفتهاست که باید به گوش آنها هم حقیقت قیام خویش را رسانده، توضیح دهد و تبلیغ کند.
*با توجه به علتی که بیان کردید این وظیفه بر عهده کیست؟
- این وظیفه بر عهده هر انسان متدین است. اصل جهاد همین است؛ که انسان متدین آرمانی و آرمانخواه هرگز قانع نیست که فقط خودش شخص هدایت شدهای باشد؛ بلکه قصد او این است که دست دیگری را هم برای رسیدن به هدایت و دستیابی به خیر دنیا و آخرت بگیرد. این دعوت اسلام است. اسلام به ما نفرموده که تو گلیم خود را از آب بیرون بکش و فرد موحّدی بمان و دیگران هر چه بادآباد.
دعوت اسلام دعوتی برگزیده؛ از انسانهای ساخته شدهاست؛ برای رفتن به سوی مردم و جامعه، تا آنان را به سوی حق دعوت کنند.
*استاد! باتوجه به اینکه جهاد را وظیفه هر نوع انسان متدین آرمان خواه دانستید؛ چه راههایی برای ادای این وظیفه وجود دارد؟
- در جهادتبیین دو نوع شاخه کاری برای هر مؤمنی بوجود میآید؛ یکی جهاددفاعی، دوم جهادتبلیغی. جهاد دفاعی یعنی اینکه اول خودم روشن به معارف حقه و وظایف الهیه بشوم و تبیین، روشنایی و ادراک صحیح از آن حقیقتی که با آن روبرو هستم پیدا کنم؛ چون اگر خود شخص با معارف حق آشنا نباشد؛ نمیتواند برای دیگران چراغ هدایت و روشنایی شود. هر انسانی که قصد نجات دیگران را دارد باید ابتدا ناجی غریق خویش باشد.
*پس فرمودید که اولین لزوم جهاد تبیین جهاد دفاعی است؛ درباره جهاد تبلیغی برایمان بگویید؟
- دومین مرحله جهاد تبیین، جهاد تبلیغی است. یعنی وقتی خودم به ساحل نجات رسیدم؛ برگردم و دیگرانی که در دل دریا و طوفانهای هلاککننده قرار دارند نجات دهم. در این خصوص آیات و روایات زیادی وجود دارد. مانند آیه 32 سوره مائده که خداوند میفرماید:«وَ مَن أَحیاها فکَأَنَّما أَحیَا النّاسَ جَمیعا»
*چه دلنشین! «و هر کس انسانی را از مرگ برهاند و زنده بدارد، گویی همه انسانها را زنده نگه داشته است.»
- بله!یعنی اگر یک نفر را دستگیری، یقینا یقینا _تو سردار یاری_گویی همه انسانها را تو به هدف رسانیدهای و همه را زنده ساختهای!
*استاد!با توجه به توضیحی که فرمودید؛ علت نامیدن جهاد برای این دو مرحله به خاطر لزوم کوشش مستمر، در این راه است؟
- دقیقا، چون هر دو نیاز به کوششی مستمر و دائمی دارند. جهادگر از جهاد خویش نه تنها از تلاش خسته و وامانده نمیشود؛ بلکه هر چه بگذرد در طول این مسیر سرزندهتر ،شادابتر و مصممتر میشود. آدمی که در جهاددفاعی درون خودش را روشن کردهاست؛ میتواند از روشنایی خود دیگران را بهرهمند سازد. «اللهُ نورُ السَّماواتِ وَالاَرضِ مَثَلُ نورِهِ کَمِشکات...» قرآن مثال زده است؛ این نور وقتی فرد را نورانی کرد به دیگران نیز نور میبخشد و تا نور است؛ این نور ادامه دارد. داستان مؤمن موحد و رشد یافته در مکتب اهل بیت(س) نور است. فرد موحد با حرکات، رفتار، نگاه، سخن، لباس، گویش و با هرچه ابزار وجودی اوست در دل اندیشمندان و مخاطبان ایجاد حرکت میکند.
*پس، میتوان نتیجه گرفت که جهاد تبیین مخصوص قشر خاصی از جامعه نیست؟
- بله، جهادتبیین وظیفه همه اقشار اجتماعی از جمله بانوان، آقایان، افراد بی سواد،افراد با سواد و متخصص است. در قرآن کریم آمده «وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصُوا باِلصَّبر؛و به درستی، راستی و پایدای «در دین» یکدیگر را سفارش کردند.» یعنی جهادتبیین قشری نیست؛ بلکه یک وظیفه همگانی است. واجبی است برای هر انسانی که میخواهد خود را به سعادت برساند و باید برای دیگران سعادتبخش باشد؛ پیامبراکرم (ص) میفرمایند:«أَلا کُلُّکُم راع وَ کُّلُّکُم مَسئول عَن رَعِیَّتِه» یعنی بدانید همه شما مسئولید و همه شما نسبت به زیر دستانش بازخواست میشوید. پس همه مسئولیم؛ چون همه یک قشر هستیم. همچنین در آیه 143 سوره بقره آمدهاست:«وَ کَذالِکَ جَعَلناکُم أُمَّتً وَسَطا لِتَکونوا شُهَداءَعَلَی الناسِ وَ یَکونَ الرَّسولُ عَلَیکُم شَهیداً.
و ما همچنان شما «مسلمین» را به آیین اسلام هدایت کردیم و به سیرت نیکو بیاراستیم؛ تا گواه مردم باشید و پیغمبر نیز گواه شما باشد.» خطاب به قشر خاصی نیست و بیان میکند؛ همه در یک سو و یک جهت هستید.
در آیه 200سوره آل عمران نیز آمدهاست:«یا أَیُهاالَذینَ ءامَنوا اصبِروا وَ صابِروا وَ رابِطوا وَاتَّقوا اللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحون.یعنی؛ ای اهل ایمان ،«در کار دین» صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیّا و مراقب کار دشمن بوده و خدا ترس باشید، باشد که فیروز و رستگار گردید.» در اینجا «ءامنوا» یعنی همه مسئولیم و خطاب به اکثر و اقل ندارد. و یا آیه 193 آلعمران که میفرماید:« رَبَّنا سَمِعنا مُنادِیًا یُنادی لِلإیمانِ أَن آمِنوا بِرَبِّکُم فَآمَنّا.پروردگارا،ما صدای منادی که خلق را به ایمان فرا میخواند که به پروردگارتان ایمان آورید را شنیدیم و ایمان آوردیم.» از همین جا مسئولیت همگانی شروع میشود. دعوتی که همه با هم و در یک ردیف هستند.
*آقای دکتر، در سخنانتان به جهاد دفاعی اشاره کردید؛ اینکه باید اول خودمان به تبیین و حقیقت برسیم؛ سپس در جهاد تبلیغی به سراغ دیگران برویم؛ ولی در این قسمت صحبت، اشاره کردید که جهاد تبیین وظیفه و مسئولیتی همگانی است. این دو سخن چگونه با هم جمع میشوند؟
- در بحث اول، به پیشروان و عالمان دانا به وظایف و آمران به معروف وناهیان از منکر اشاره کردیم که پس از موفقیت در جهاد دفاعی به جهاد تبلیغی میپردازند. این دسته مسئولیتشان بسیار سنگینتر و دو چندان است. این افراد، مثل پدر خانواده و یا خلبان هواپیما و یا ناخدای کشتی هستند که وظیفه حساستری دارند؛ ولی سایر افرادی هم که در خانواده، هواپیما و کشتی هستند با آنها در یک جهت و به یک سمت حرکت میکنند. این تفکیک فقط برای امام و امت قرار دارد و امت درانجام وظیفه هیچ تفکیکی ندارند و همه مسئول هستند.
*طبق وصیتی که امیرالمؤمنین در نامه 47 نهج البلاغه خطاب به حسنین(علیهماالسلام) دارند. میتوان نتیجه گرفت که تبیین مجاهدانه هنگامی صورت خواهد پذیرفت که با الزامات اخلاقی مبتنی بر دین همراه باشد؟ چگونه میتوان این امر را در جامعه کنونی محقق کرد؟
- بله، در نهج البلاغه درباره مسئولیتدادن امام بر امام بعدی اشاره دارد؛ چون نباید خرقه و ردای امامت برزمین بماند. باید از فردی به فرد دیگر برسد که خودش یک الزام اخلاقیاست. این الزام یعنی اینکه وقتی امام در حال کوچ به عالم باقی است، تعهد دارد دیگری را برای ادامه راه امامت نصب کند و ائمه هدا این را رعایت کردند. البته همانطور که در صحبتهای قبلی به آن اشارهکردیم در الزامات اخلاقی مسئله اصلی این است که باید ابتدا خودم روشن باشم تا بتوانم دیگران را روشن کنم. منتهی یک نکته مهم و قابل تأمل وجود دارد؛ اینکه بعضی از افراد فکر میکنند باید بعد از اینکه تمام مسائل را آموختیم، اقدام به یاددادن کنیم؛ ولی این تفکر را اسلام قبول ندارد؛ چون میفرماید؛اگر یک آیه هم یادگرفتی، همان یک آیه روشنایی بخش زندگی است و باید آن را به دیگران تدریس کنی.«کونوا رَبّانیینَ بِما کُنتُم تُعَلِّمونَ الکِتابَ وَ بِما کُنتُم تَدرُسون.خداپرست و خداشناس باشید چنانکه این حقیقت را از کتاب به دیگران میآموزید و خود نیز میخوانید. » پس فقط خدایی شدن مهم است؛ خدایی ،خدایی و خدایی شوید.در این آیه اگر آمده بود، بما کنتم تعلمون الکتاب و تدرسون، باید صبر میکردیم تا مجتهد شویم و به آگاهی کامل برسیم؛ بعد تدریس و یاددهی به دیگران را شروع میکردیم؛ ولی آمده؛ بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون یعنی همزمان با یادگیری کتاب آنچه آموختهاید را یاد دهید؛ حتی اگر یک آیه باشد، وظیفه داریم بلافاصله آن را نشردهیم و ترویجکنیم.
*با این صحبت، پس چقدر وظیفه ما سنگین است!
_ بله، ولی متأسفانه خیلی از افراد این وظیفه را نادیده میگیرند. این اشتباه است که بعضی وقتها، ساعتها زمان را هدر میدهیم و در مقابل موضوعی که میدانیم اشتباهاست سکوت میکنیم. جهادتبیین یعنی در میدان بودن، ایستادگی و پایداری. یکی از انواع پایداریها این است که نگذاریم مجالس به دست نااهلان بیفتد. در جهادتبیین ما وظیفه داریم مجالس را به دست بگیریم و حضور فعال داشته باشیم و هر جای خالی را در جامعه پرکنیم. این حضور ، سعی و تلاش، برای پایداری حق را خداوند از ما خواسته است. جا خالیکردن اسمش تواضع نیست. یادگرفتی، باید یاددهی؛ مانند پیامبراکرم(ص) که «طبیب دوّار بطبه» بودند؛ یعنی ایشان همچون پزشکی بودند که با طب خود سخت به دنبال نیازمندان به طبابت روحی میگشتند و درمان جاهلان و گمراهان را وظیفه خود میدانستند.
تنها الزاماخلاقی جهادتبیین، آیه 108سوره یوسف است:«قُل هذه سَبیلی أَدعوا إِلی اللهِ عَلی بَصیرَتٍ أَنا وَ مَنِ اتَّبَعَنی وَسُبحانَ اللهِ وَ ما أَنا مِنَ المُشرِکین.بگو:طریقه من و پیروانم همین است که خلق را به خدا با بینایی و بصیرت دعوت کنم و خدا را از شرک و شریک منزه دانم و هرگز به خدای یکتا شرک نیاورم.» اگر مردم ما بصیرت و آگاهی کافی داشته باشند به راحتی فریب دشمن را نمیخورند و دچار هیجانهای آنی نشده و میتوانند آن را مدیریت کنند. در بسیاری از اتفاقات اخیر خیلی از افراد فریب خورده اذعان داشتند که ما دچار هیجان شدیم و دیگر نفمیدیم داریم چه میکنیم. در صورتی که حیوان هم تحت تأثیر هیجان مطلق عمل نمیکند. کارهایی که بعضی از آشوبگران اخیر انجام دادند؛ حیوان صفتی هم نیست و فراتر از آن است. «اُولئِکَ کَالأَنعام بَل هُم أَضَل» بعضی از این رفتارهای ظالمانه، نشانه همان بل هم اضل شدن است .پس ما باید جوانان را دریابیم. کار جهادتبیین همین است.باید با جوانها همراه شد و آگاهشان کرد.
* دستم بگرفت و پابه پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت.
-ماباید با کلام، ارتباط و محبت مانند یک غریق نجات آنها را از این آب گلآلود و منجلابی که در آن گیر کردهاند نجاتدهیم. مغز و ذهنشان را درست کنیم و عطر ولایت را به آنها بچشانیم. بزرگانی مانند آیت الله مصباح و شهید والامقام قاسم سلیمانی همین هدف را داشتند. آنها تمام عمرشان به فکر مغز انسانها و تربیت آنها بودند. اول باید مغزها را تربیت کرد. مغزی که تربیت شد؛ خودش مثل شهید حججی و امثال ایشان حتی وقتی فرمانده بالای سرش نباشد درست عمل میکند. همانگونه که امام خمینی درباره آن نوجوان عزیز شهید فرمودند؛ رهبر ما آن طفل 13 ساله بود.
*با تشکر از وقتی که در اختیار بنده و مخاطبان پایگاه مفتاح نیوز گذاشتید؛ توصیه پایانیتان برای مخاطبان ما به ویژه، مردم عزیزاصفهان چیست؟
- توصیه بنده این است؛ در جایی که لازم است از چراغهای هدایت دور نشوم؛ دستم را بگذارم در دست کسانی که هدایت را عرضه میکنند. توصیه بنده یک آیه است.سوره حجرات آیه8:«وَلکنَّ اللهَ حَبَّبَ أِلَیکُم الایمانَ وَ زیَّنَهُ فی قلوبِکُم و کرَّهَ إِلَیکُم الکُفرَ والفَسوقَ وَ العُصیانَ اولئکَ هُم الراشِدون.ولیکن خدا مقام ایمان را محبوب شما گردانید و در دلهایتان نیکو بیاراست و کفر و فسق و معصیت را زشت و منفور در نظرتان ساخت. اینان به حقیقت اهل صواب و هدایتاند.» باید به رشد رسید. هر کسی این هدف را گم نکند. یقینا دستش را در دست مؤمنان میگذارد و از سه قشر کفر،فسق و عصیان خودش را فاصله میدهد. امروز جبهه مقابل ما همین سه قشراند. مؤمنین باید این مقابله را درک کنند و مواظب باشند اگر دستمان در دست هادیان نباشد حتما دشمنان دست ما را میگیرند و بر گلویمان طناب میاندازند. آنها در راه جنایاتشان عمر ما و دنیا و آخرت ما را فدای منافع قدرتطلبی و ظلمافکندن فرعونی خودشان میکنند. انشاءالله خدا به همه ما در راستای انجام وظیفه آخرالزمانی جهادتبیین توفیق دهد و برمعارف حقه ما بیفزاید. اول خودم زمینههای وجودی خودم را اِشبای از حقیقت کنم و دوم خودم را برای جامعه وقف کنم. جامعه من از خانه شروع میشود تا جامعه جهانی ظهور امام عصر (عج).
و صحبت آخر اینکه، عزیزان، این انقلاب عزیز یک پادگان برای تربیت نیروهای آماده برای ظهور آن امام است. در این پادگان بمانید و با رهبری این پادگان همسازی و دمسازی کنید. یاریگر باشید. نیرو تربیت و جذب کنید تا کثرت انبوهی ما، دشمنان خدا را بلرزاند. «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ»