13:24 1401/04/18

 

به گزارش خبرنگار مفتاح-منیره فهامی/ «ای مولای من این تویی که احسان فرمودی، این تویی که نیکی کردی، این تویی که فزونی بخشیدی، این تویی که کامل کردی، این تویی که روزی دادی، این تویی که توفیق دادی.....» «این منم که فراموش کردم این منم که (به غیر، یا به خود) اعتماد کردم، این منم که(به کار بد) تعمّد کردم،این منم که وعده دادم و این منم که خلف وعده کردم......»چه زیباست این نیایش! مناجات روز عرفه از حضرت سیدالشهداء(ع) که قصه دلبری و سرسپردگی به خالق و معبود را به زیبایی به تصویر کشیده‌است. روز عرفه روز استغفار، امید و سعادت است. در احادیث فضیلت و ارزش بسیاری برای این روز بزرگ ذکر شده‌است. پس باید برای بهره‌مندی و درک بیشتر روز عرفه به آن معرفت پیدا کنیم. پای صحبت‌های استاد دکتر تقی اژه‌ای می‌نشینیم تا شاید با توجه و فهم این مطالب به این مهم دست یابیم.

*استاد لطفا خودتان را معرفی بفرمایید؟ (معرفی‌اش با سایر معرفی‌ها فرق دارد.)

ان شاءالله که بنده خدا بشویم که این بهترین معرفی است؛ ولی فعلا تا بنده خدا نشده‌ایم؛ نام تقی و فامیل اژه‌ای. کار من معلمی بوده‌است؛ ولی توفیقی بوده یا نه به قضاوت الهی است. در سالهایی که در شغل معلمی قرار گرفتم در حوزه و دانشگاه در حد بضاعت اندک توشه‌ای جمع کردم و امیدوارم که توانسته باشم برای مخاطبینم به کمک الهی قدمی برداشته باشم.

*در حال حاضر کجا مشغول به کار هستید و در چه رشته‌ای تحصیل کرده‌اید؟

اکنون دانشیار دانشگاه اصفهان ، رتبه 27 علمی هستم و دکترای ادبیات عرفانی وعلوم تفسیر و قرآن دارم. قبل از وارد شدن به بحث تبریکات بنده را به مناسبت هر دو عید بزرگ قربان وغدیر پذیرا باشید.

*روز عرفه چه روزی است؟

روز عرفه یک روز مرسوم در آیین حج است که باید حاجیان صحرای عرفات رادرک کنند. این روز تاریخ مشخصی (روز نهم ذی‌الحجه) در ایام حج داشته و برنامه‌های منضبط و مشخصی دارد؛ اما اینکه در آیین حج قرار داده‌شده و در تعابیر دینی و روایی ما اهمیت دارد به این دلیل است که یک نوع حرکت قلبی به سوی معرفت الله هست. حاجی پس از یک مهاجرت از خان و مان و سفره دنیا به سمت برکات آخرتی توجه‌اش جلب شود و دل‌کنده از آن چیزی که قلیل است و آنچیزی که فانی است و به سوی آن کسی که غنی است و باقی است می‌رود.

*پس همان طور که فرمودید حقیقت روز عرفه همین دل‌کندن و رفتن به سوی معرفت‌الله است؟

بله، اگر این دل‌کندگی از چیز فانی و قلیل به سوی چیز باقی و غنی صورت بگیرد روز عرفه درک شده‌است. عرفه بیشتر یک نوع حالت قلبی است تا حضوری؛ بحث حضوری در صحرای عرفات رفع تکلیفی برای بجا آوردن حج است؛ اما حقیقت روز عرفه، عبارت از رسیدن به این جایگاهی است که عرض شد.

به هر جهت انسان در دایره خلقت هستی به یک مقصدی آفریده شده‌است. مقصد انسان با مقصد آفرینش حیوان ،جن و ملک متفاوت است. مقصد انسان عبارت است از: رسیدن به حقیقت عالم، خداوند متعال، برحسب وسع و استعداد دریافت که بعضی انسان‌ها مانند ائمه‌اطهار (ع) که در زمره کُمَّلین از انسانها هستند ظرفیت دریافتشان بیشتر بوده و مظروفی که به قلوب مطهرشان ریخته می‌شود نیز بیشتر است.

*با این توضیح آیا ما هم می‌توانیم به این معرفت دست پیدا کنیم؟ و اگر جواب مثبت است؛ معرفت ما با معرفت اهل بیت (ع) چه تفاوتی دارد؟

اگر ما نمی‌توانستیم به معرفت دست پیدا کنیم عرفه جزء مرسومات یک آیین عبادی، به نام حج قرار نمی‌گرفت و فقط به یک رسم خاص در اولیای‌الهی تبدیل میشد؛ ولی اینکه آیا ما می‌توانیم به همان معرفتی که اولیای خدا دسترسی پیدا می‌کنند برسیم یا خیر؟ باید بگوییم؛ چون در مدارج معنوی رتبه بندی هست و رتبه ها برحسب دریافتها و ظرف قابل در پذیرش این حقایق است؛ آنچه که برای ما مسلم بوده این است که ما در طول یک نور و در طول یک حقیقت هم اگر قرار بگیریم بهره‌مند از آثار آن نور و حقیقت خواهیم بود. خداوند متعال اَللهُ نورُ السَّماواتِ وَالاَرض است؛ من هم می‌توانم در راستای این نور ترتیب زندگی بدهم. سبک ‌زندگی تعریف کنم. عقاید حَقِّه، اعمال حقیقیه و افکارالهی در مسیر این نور برگزینم. اگر این اتفاق نمی‌افتاد خداوند نمی‌فرمود: « اَللهُ وَلیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّور » پس چیزی شدنی است که یخرجهم من الظلمات الی النور آمده‌است؛ اما «اِلی» به معنای «به سوی» از انسان محدود به سمت انسان نامحدود رفتن است.« اِلی رَبِّکَ الرُّجعی» «یا اَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه اِرجِعی اِلی رَبِّک» این «الی» دایره‌اش به یک گام و دو گام منحصر نمی‌شود. این «الی» به بینهایت گام در مسیر معرفت، قابل تفسیر است؛ لذا اینکه آیا ما می‌توانیم درشعاع این معرفت قرار بگیریم؟ بله، چون برای رسیدن به معرفت رب آفریده شده‌ایم و در ما چنین استعدادی برای کشش به سمت حقیقتها و جذبه به سوی آن درجات عالی از سعادت‌ها قرار داده‌شده‌است و اگر غیر ممکن بود هرگز به این صورت عام در آیه مطرح نمی‌شد که: «الله ولی الذین آمنوا...» آمنوها میتوانند به ولایت‌الهی و به جایگاهها و مراتبی که در ظرف آن خودشان را تربیت کرده‌اند یا استعداد فطری آن را دارا هستند برسند؛ولی اینکه ما بتوانیم آنها شویم و عین آنها شویم. این قابل فرض نیست؛ چون وجود آن بزرگواران در یک ساحتی از عالم آفرینش قرار داده شده و خلق شده‌اند که آن ساحت ساحت مافوقی است برآنچه که من امروز فقط ‌بخواهم آن را تصور کنم. تصور آن شأن و مقام هم برای من غیر ممکن است؛ ولی در شعاع این نور کامل میتوانم واقع شوم.

*آقای دکتر با توجه به اینکه سالها افراد زیادی از کلاس‌های شرح نهج‌البلاغه شما فیض برده‌اند آیا در کتاب شریف نهج‌البلاغه، حضرت صحبتی درباره روز عرفه دارند؟

مستقیم اسم این روز نیامده است ولی در خطبه 87 صحبت از یک تلاش عارفانه شده‌است؛ که اگر خوانندگان این سطور درباره آن تحقیق می‌کردند ارزش بسیاری داشت؛ چون می‌توانستند راه رسیدن به معرفت را پیدا کنند و اصول معرفت از دیدگاه عرفان شیعی در نهج‌البلاغه دستشان بیاید.

* استاد از راهکارهای عملی برای درک بیشتر عرفه برایمان بگویید:

بهترین راهکار عملی همان خطبه 87 از نهج البلاغه است. «عِبادَاللهِ إنَّ مِن اَحبَّ عبادَالله إِلَیه عبداً اَعانَهُ اللهُ عَلی نَفسِه» به این معنی که: «بندگان خدا! محبوب‌ترین بنده نزد خدا بنده‌ای است که خداوند او را در پیکار با نفس یاری داده» این آغاز یک حرکت عارفانه مطابق تفکر آقا امیرالمؤمنین است. گام اول «اَعانَهُ اللهُ عَلی نَفسِه» است یعنی برای یک انسانی که میخواهد در عرفان شیعی حرکت کند یک چیرگی بر نفس لازم است. نفس دو قوّه دارد؛ قوّه جاذبه که به آن شهوات می‌گوییم و قوّه دافعه؛ که به آن غضب گفته می‌شود. اگر یک صاحب نفسی بتواند براین دو قوّه غلبه کند و بر نفس امّاره امیر شود؛ نه ذلیل باشد. اولین گام معرفت را برداشته است.

*چه زیبا! باید برنفس امّاره امیر بود؛نه ذلیل!

حضرت در ادامه خطبه می فرمایند: «فَاستَشعَرَالحُزنَ وَ تَجَلبَبَ الخَوفَ ؛فَزَهَرَ مِصباحُ الهُدی فی قَلبِه» «بنده ای که از درون اندوه را شعار خویش کرده واز بیرون ترس از عذاب را تن پوش خود ساخته،پس چراغ هدایت در دلش روشن گشته» این انسان در معنویت سرمایه‌دار می‌شود. دو کشش زیبا که ناشی از درد طلب است در او بوجود می‌آید. گام اول، «فَاستَشعَرَالحُزنَ وَ تَجَلبَبَ الخَوفَ» بوده و گام دوم، «فَزَهَرَ مِصباحُ الهُدی فی قَلبِه» است ؛یعنی فرد موفقیتی حاصل می‌کند که در قلبش تلؤلؤهایی از چراغ هدایت شروع به روشنایی بخشیدن می‌کند. مگر عارف کیست؟ یک قلب پر از روشنایی، از شناخت ،آگاهی ،بصیرت ، علم و دانایی است. عرفان یعنی شناختی که متصل به جان انسان است نه شناختی که متصل به کتاب ،کتابت و مدرسه باشد. آن حکمت، فلسفه ،ادبیات ،جامعه شناسی، فضا، شیمی وفیزیک است که کتاب و مدرسه ودرس لازم دارد. عارف اینجا از درون و باطن این سرمایه را پیدا می‌کند؛ سپس حضرت یک به یک آثار پر خیر و برکت این شهود ربانی را برای ما گزارش داده‌اند. با بیاناتی بسیار دقیق و جمله‌هایی که پر از نکته و راز و رمز است. همچنین حضرت درباره زمانی که انسان به این معرفت می‌رسد صحبت کرده‌اند که: «وَ تَخَلَّی مِنَ الهُمومِ إِلّا هَمّاً واحِداً اَنفَرَدَ بِه» «همه همّ و غم خود را زدود و تنها یک هم و غم برای خود باقی گذارد(وآن جلب رضای خداست)» خیلی این امر مهم می‌شود؛ یعنی به معرفتی می‌رسد و یک عرفانی را در قلب خود جاری می‌کند و با عنایت ربانی به او موهبتی می‌شود که از وجود او همه آنچه که شک برانگیز و هراس برانگیز است و همه آنچه همت‌ها را به سوی خودش جمع‌کرده و انسان‌ها را در خودش ذوب می‌کند و هیچی است که همه هستی انسان را می‌بلعد،ازآن خالی می‌شود. همه توهّمات و تخیّلات از وجود او که کنده شده و فقط یک قصد واحد در وجود او بوجود می‌آید: «اَنفَرَدَ بِه».این قصد واحد است که دیگر وجود او را در اختیار می‌گیرد، در خود هضم می‌کند و می‌شود: « إِلَی اللهِ تَصیرُ الاُمور»« إِلَی اللهِ قَصدُالسَّبیل» به یک هدف در زندگی ورود پیدا می‌کند و در نتیجه این معرفت از این همه پراکندگی و پاشیدگی نجات پیدا کرده و به یک سو حرکت می‌کند. تمام فکرش، ذهن ،عمل ،برنامه ،گفتن ،شنیدن ،تصمیم، علاقه ها، محبت و همه به سمت حق یک جهت شده‌است. اینگونه است که این شخص به مقصد می‌رسد و به حقیقت دست پیدا می‌کند.

*پس در روز عرفه باید به این حقیقت برسیم!

بله، در روز عرفه حاجی باید این حقیقت را پیدا کند و به آن برسد.اگر نرسد؛ حج گذارد؛ اما حج گذارنده نبوده است. امام سجاد (ع) فرمودند: «ما اَکثَرَ الضَّجیج وَ اَقَلَّ الحَجیج» به این معنی که،چه زیاد ضجه می‌زنند؛ ولی چه کم به حج نایل شدند. لذا در ادامه این بحث حضرت علی(ع) در خطبه 87 عیناً تعبیر معرفت عرفان را بکار می‌برند و می‌فرمایند: «وَ سَلَکَ سَبیلَه وَ عَرَفَ مَنارَه» انسان سالک به آن بخش‌هاو چراغ‌های روشنایی و اصول پایدار می‌رسد و از تیرگی و تاریکی نجات پیدا می‌کند. مصداق آیه قرآن که خداوند فرمود: «اَللهُ وَلیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّور» او را از سمت ظلمت‌ها به سمت نور خارج می‌کند. «وَ عَرَفَ مَنارَه وَ قَطَعَ غِمارَه وَاستَمسَکَ مِنَ العُری بِاَوثَقِها» این خطبه خیلی عالی است. اوج این معرفت به اینجا می‌رسد که ؛«فَهُوَ مِنَ‌الیَقینِ عَلی مِثلِ ضَوءِ الشَّمس» عارف به یک یقینی دست می‌یابد و در یقین مانند روشنی آفتاب است؛ شما ببینید چگونه تابش خورشید برای هر دارنده چشم که به سمت خورشید نگاه کند امر بدیهی است؛ عارف هم از طریق این نوع سلوک عرفانی که حضرت در خطبه 87 فرموده‌اند می‌رسد به آنکه همه حقیقت‌‌ها مثل تابش خورشید در نزد او روشن است. این انسان دیگر فریب جاه و مقام را نمی‌خورد. اشخاص ،ترس از این وآن و همه دلبری‌ها از وجودش گرفته می‌شود و فقط دلش را به یک دلبر حقیقی داده‌است.

*و حرف آخرتان:

صحبتمان رابا اشاره به قسمتی دیگر از خطبه 87 به پایان می‌رسانیم: «قَد نَصَبَ نَفسَهُ لِلهِ فی اَرفَعِ الاُمور» «بالاترین وظایف را در فرمانبرداری از خدا بر عهده گرفته» «وَ تَصییرِکُلُّ فَرعِ اِلی اَصلِهِ. مِصباحُ ظُلُمات،کَشَّافُ عَشَوات» «هر فرعی را به اصل خود برمی‌گرداند. او چراغ تاریکی‌هاست، پرده بردارنده از امور ناپیدا»عارف در نهایت به یک اوجی از مکاشفات می‌رسد که همان نتیجه عرفانی است؛ اما عرفانی که در مکتب تشیع و در این خطبه توضیح داده می‌شود؛ نه عرفان گمراه کننده این مکتب وآن مکتب ؛نه عرفان شرقی و غربی و نه این دکان‌هایی که شیطان برای فریب و مکر باز کرده‌است. اگر کسی شیعه امیرالمؤمنین (ع) است و حج می گذارد؛ حجی که گردش به دور زایشگاه امیرالمؤمنین بوده و تمامش شعار ولایت است؛ باید این خطبه را بخواند.این راهی برای رسیدن به عرفان و معرفت است؛خواندن این خطبه انسان را از اینکه این عرفان ومعرفت چیست آگاه می‌کند؛ ولی باید طی طریق کند تا به عرفان برسد؛ چون عرفان یک حقیقت است. یک علم نیست؛ شناختی است که در شناختش انسان به آن حقیقت هم می‌رسد.

مطالب پیشنهادی