10:50 1400/02/22

بسمه تعالی 

جلال الدین قیاسی

گفتگو با آقای هاشمی رفسنجانی

به مناسبت بحثی که در مورد فلسطین در گروه مطرح شد نقل این دیدار شاید مناسب باشد. در تاریخ چهار شنبه آخرشهریور سال 1394 در حضور آقایان مسیح مهاجری، جعفری گیلانی و شریعت سبزواری که در وسط بحث آقای قدرت الله علیخانی نیز ملحق شدند با مرحوم هاشمی رفسنجائی گفتگوئی داشتم که نقل پاره ای از آن شاید برای دوستان قابل استفاده باشد. در مورد فلسطین هم برخی اشکالات را بنده مطرح کردم که متاسفانه وقت به پایان رسید.

سئوال اول : بنده از آقای کفاش زاده شنیدم که امام قبل از هر کسی رهبری را به شما پیشنهاد کردند ولی شما به 3 دلیل آنرا رد کردید یکی اینکه سید نیستید دیگری اینکه حوزه چنین چیزی را قبول نمی کند و مورد سوم را در خاطر ندارم .آیا این قضیه صحیح است.                                                                                            

جواب:بله امام به بنده گفتند چون همه جناحها با تو رابطه خوبی دارند این کارتنها از تو بر می آید ولی در آن زمان در قانون اساسی شرط رهبری مرجعیت بود و بنده هیچوقت دنبال مرجعیت نبودم زیرا نتیجه اش نهایتا یک رساله عملیه جدید می شد به علاوه من به دنبال ریاست جمهوری بودم زیرا مملکت خراب و خزانه خالی بود و کسی در آن شرایط نمی توانست این کار را به خوبی به عهده بگیرد. در مقابل مراجع من خودرا یک بچه طلبه ای می دانستم اقای منتظری را هم ما از امام خواستیم تا احتیاطا ت خود را به او ارجاع دهد که مرجعیتش جا بیفتد برای رهبری و از نظر من درآن شرایط با توجه به شرط مرجعییت این کار شدنی نبود.

در پایان ایشان با تعجب پرسید قرار بود این گفتگو بین من و امام دفن شود شما از کجا خبر دار شدید ؟ عرض کردم آقای کفاش زاده از قول مرحوم سید احمد آقا نقل کردند . ایشان به علامت تایید گفتند بله احمد آقا در جریان بودند.

سوال دوم : به نظر بنده دشمنی ما با آمریکا تا اندازه زیادی تحت تاثیر مارکسیسم صورت گرفته ما خواستیم تا از انها در مبارزه عقب نیفتیم و شعار مرگ بر امپریالیسم و مرگ بر آمریکا را استراتژی خود قرار دادیم در حالی که مبارزه با آمریکا و امپریالیسم در مارکسیسم خیلی منطقی و سازگار با مبانی آنهاست زیرا آنها خود را بدیل و جایگزین امپریالیسم میدانستند یعنی تا نظام سرمایداری سقوط نکند آنها مستقر نمی شوند.مرگ بر آمریکا طبق نظر آنها معنی دارد یعنی از نظر ماتریالیسم تاریخی آمریکا حتما نظامش نابود و تبدیل به مارکسیسم میشود ولی از نظر ما چه معنی دارد؟ کشور آمریکا که محو نمی شود نظامش که تغییر نمی کند تا سلطنتی یا مارکسیسم یا شاهنشاهی یا جمهوری اسلامی شود در خوش بینانه ترین حالت میشود مثل انگلیس یا فرانسه ، اینکه مرگ نیست . به نظر من این شعار اصلا معنای محصلی ندارد . از سوی دیگر تعارض ما با آمریکا از چند حیث می تواند باشد یکی ازلحاظ مرزی که ما مرز مشترک نداریم، از لحاظ دینی مردم آمریکا اهل کتاب هستند و خیلی بهتراز ژاپن وچین و هند و شوروی هستند که بخش زیادی از انها مشرک و بت پرست یا اصلا منکر خدا هستند.

ازلحاظ اقتصادی کشور ما همان اقتصاد سرمایه داری است و بلکه کثیفت ترین نوع سرمایه داری یعنی سرمایه داری ربوی و دلالی و نه تولیدی است و این وضعیت نیز امری عرضی و موقتی نیست بلکه قانونا و شرعا پذیرفته شده و در بهترین شکل خود ایران می تواند مثل دولت های رفاه در آمریکا شود که چیزی از سرمایه دار بگیرد به کارگر بدهد. 

ازلحاظ ایدئولوژیک ما به قول مارکسیستها تضاد آنتا گونیستی یعنی غیر قابل حل با آمریکا نداریم ، از لحاظ تاریخی ما با روسیه و انگلیس بیشتر مشکل داشته ایم تا آمریکا.البته در کارنامه رابطه با آمریکا ، برخی درگیری ها هم داریم که محصول عملکرد خود ما است مثل اشغال سفارت که امری غیرقانونی و غیر شرعی بود و بنده هم از لحاظ حقوقی و هم از لحاظ فقهی در مورد مصونیت تحقیق کرده ام و هنوز برای من روشن نیست فقیهی مثل امام چطور آنرا امضا کرد.

بله تنها چالش اصلی ما در رابطه با اسرائیل است. اما باید توجه داشت ما اسرائیل را بد می دانیم چون مسلمانان را می کشد و تجاوز می کند. اما مبارزه با آنها یک ذی المقدمه ای است که مقدماتی دارد بسیار بدتر از خودش که اینها از لحاظ فقهی با خود ذی المقدمه تزاحم می کنند. مثلا اسرائیل فلسطینی ها را می کشد برخی از این فلسطینی ها مسلمان ناصبی برخی مسیحی برخی مارکسیسم و برخی بی اعتقاد هستند و در بهترین حالت برخی مسلمانان سنی هستند. این در حالی است که برای مبارزه با اسرائیل مجبور به اتحاد با بشار اسد شده ایم که پدرش حافظ اسد فقط سی هزارمسلمان ایدئو لوژیک یعنی اخوان المسلمین را کشت. به علاوه مبارزه با آنها مستلزم هزینه ای است که اگر در ایران خرج شود جلوی مرگ بسیاری از مسلمانان ایرانی را می گیرد مثلا در حوادث را نندگی ما در سال سی هزار کشته داریم و حدود سه تا پنج برابر این رقم هم آسیب دیده و مجروح و معلول داریم که به اندازه یک جنگ کلاسیک است. (هاشمی :از جنگ کلاسیک بیشتر است)

به هر حال حدود 10 هزار نفر از این 30 هزار نفر بر اثر رانندگی بد و بی احتیاطی است اما 20 هزار دیگر ناشی از ماشین و جاده است که با صرف هزینه می توان از آن جلوگیری کرد. اگرهزینه های سرسام آوری که مستقیما برای کمک به مبارزه با اسرائیل می شود و از سوی دیگر عدم نفع های حاصل از این مبارزه یعنی تفویت منابع و سرمایه گذاری که میتوانست صورت بگیرد و نگرفته را حساب کنیم میبینیم صرف نمودن اندکی از آن کافی است تا این مقدار مسلمان در ایران کشته نشود. 

اسرائیل در طول سال تعداد کمی فلسطینی حدود 10 یا 15 نفر ممکن است به قتل برساند حتی در حالت جنگ تمام عیار که هر چند سال یا هر ده یا پانزده سال یک بار رخ میدهد مثل جنگ غزه حدود 2 هزار فلسطینی و در مقابل 200 اسرائیلی کشته شد در حالی که ما در هر سال حدود 20هزار نفر به کشتن میدهیم حالا در زمینه های دیگر بماند. علاوه بر اینکه اگر ما آنقدر قدرت داریم که اسرائیل را از بین ببریم خوب همین آذربایجان خودمان را که توسط روسها از ایران جدا شده اند پس بگیریم! بنابراین نابودی اسرائیل که خود فلسطینی ها هم دیگر از آن دم نمیزنند بیشتر یک رویا است و بهترین و واقع بینانه ترین حالتی که برای پایان قضیه فلسطین متصور است صلحی مناسب بین اسرائیل و فلسطین است که در این صورت یک کشور اسلامی جدید متولد خواهد شد که مانند اردن و مصر و سودان و عربستان دشمن جدیدی برای ایران خواهد بود و این مساله ارزش سرمایه گذاری سنگینی که ما در طول 40 سال گذشته بر روی آن داشته ایم را ندارد.

در تزاحم این احکام با هم، این کار چطور جایز است ؟. ادله مبارزه با ظلم مثل کونوا للظالم خصما نیز اطلاق ندارد بلکه اهمال دارد یعنی مقیداتی و مخصصاتی لبی و عقلی دارد . تازه مقید هم نداشت در تزاحم با دیگر احکام مثل وجوب حفظ نفوس مسلمین است. این مثل این است که برای کسب صد تومان هزار تومان هزینه کنید.

جواب:در رابطه با آمریکا من هم عقیده شما هستم البته شما بهتر از آنچه در ذهن من بود بیان کردید من زمان امام نامه ای نوشتم به ایشان و ازوی خواستم هفت مساله را حل کند که بعدا حل آن مشکل خواهد شد مثل جنگ و رابطه با آمریکا و غیره که در مورد با آمریکا ایشان چیزی نگفت یعنی مخالفتی نداشت.

 بعدا که رئیس جمهورشدم من یک نامه دو صفحه ای با این مضمون به رهبری نوشتم (مرحوم هاشمی مدتی کشوهای مختلف چند میز خود را گشت تا این نامه را به ما نشان دهد که متاسفانه پیدا نشد) که من این طور معارضه با آمریکا قبول ندارم و این را اتلاف انرژی امت اسلامی میدانم و آنرا حرام می دانم اما چون قانونا باید طبق نظر شما عمل کنم اگر شما بگوئید عمل می کنم والا عمل بدان را حرام میدانم و اگر شما قیامتش را به عهده می گیرید تا من عمل کنم .ایشان جواب مناسبی نداشت ولی گفت قیامتش را به عهده می گیرم ولی در مورد اسرائیل باشما موافق نیستم اینها رژیم متجاوزی هستند البته حمایت از سوریه و لبنان برای ما خیلی گران تمام شده و در آینده که رابطه اینها حل شود(ظاهرا صلح بین اسرائیل و فلسطین )سراغ لبنان می روند و معلوم نیست چه می شود.

متاسفانه وقت ملاقات به پایان رسید و گفتگو و بسط مساله در مورد اخیر میسر نشد.

‼️‼️‼️‼️‼️

 

عجب نوشتار پرمغلطه و شیطنت آمیزی است...

(به ابتکار امام خمینی برای پرهیز اندیشه‌ی هاشمی از سودای رهبری، فعلاً کاری ندارم)

 

اما وقتی بصیرت نباشد، فهم قضایا و تحلیل آنها غیرمنطقی و باطل می‌شود.

 

وقتی ندانند که اشرار «یهودی و انگلیسی» مشترکا بعد از کشتن صدمیلیون انسان بومی (سرخ‌پوستان) بر آن سرزمین غصبی مسلط شده و ایالات متحده آمریکا را ایجاد کردند که بلافاصله بعد از انسجام درونی(در اواخر قرن نوزدهم) وارد عرصه بین‌الملل شده و طی صدوبیست‌سال اخیر، به بیش از صدکشور جهان حمله نظامی کرده و هرجا وارد شده‌اند، جز تخریب و توطئه و فتنه‌گری و جنگ کاری نکرده‌اند،.... چه باید گفت !؟!؟!

 

وقتی نفهمند که آمریکا ادامه استعمار بریتانیاست و استعمار بریتانیا، از همان ابتدا بر پایه مشارکت یهودیان (با کمپانی‌های چندملیتی، مانند «هندشرقی»)، بویژه با هماهنگی خاندان روتشیلد (روچیلد) به قتل و غارت کشورهای جهان پرداخته و عامل اصلی تجزیه ایران بوده است؛

 

وقتی نبینند که اسرائیل پایگاه آمریکا و انگلیس در وسط امت اسلامی است؛ در حالی که دوکشور انگلیس و آمریکا در سلطه مطلقه یهودیان هستند، چه باید گفت!؟!؟

 

وقتی برنامه تلمودی یهودیان صهیونی را برای «سلطه‌مطلقه بر جهانیان» ندانند یا نخواهند که بدانند، آن وقت، همه چیز را تحریف می‌کنند و «اشرار جهان» را «اهل‌کتاب» می‌نامند و حتی نمی‌گویند که کارل مارکس یهودی کشورهای شرق را به ضدیت با خدا سوق داده است...

این متن فوق، هیچ صداقتی ندارد و هیچ خوفی از محاسبه قیامت در آن دیده نمی‌شود...

 

خدایا خودت به فریاد هاشمی رفسنجانی برس و طرفداران او را از پیروی اشرارجهانی نجات بده

به حرمت این ماه عزیز رمضان

محمدعلی رامین

 

مطالب پیشنهادی