9:36 1401/02/27

 

به گزارش مفتاح- مریم ابراهیمی دینانی/ جامعه در حال تبدیل شدن به دو طبقه فرادست و فرودست است. فرادست های محافظه کار و ساکت برای از دست ندادن موقعیت و دارایی و فرودستانی که چیزی برای از دست دادن ندارند و این شکاف هر چه عمیق تر، جامعه خطرناک تر و وحشی تر .
و در این بین ، غم انگیزتر نقش نخبه گانی است که حس غربت در وطن دارند. نه توان مهاجرت دارند و نه زندگی در فضای بسته ضد نخبگی، را می توانند تاب بیاورند.

چندی پیش عادل فردوسی‌پور، مجری سابق برنامه نود، در یک سخنرانی برای فارغ‌التحصیلان دانشگاه شریف در تهران گفت: یکی از حسرت‌ها و ناراحتی‌هایش مهاجرت فارغ‌التحصیلان این دانشگاه به خارج از ایران است و هر یک نفری که از ایران می‌رود انگار خنجر به قلب من زده می‌شود.
شرایط بسیار سخت است، و کسانی که رفتن را انتخاب می‌کنند را هم کاملا درک می‌کنم.
امیدوارم آنهایی هم که می روند همیشه نام ایران برایشان مهم باشد؛ می توانند نام کشورمان را پرآوازه کنند. امیدوارم همه در کنار هم موانع را پشت سر بگذاریم؛ دست به دست هم بدهیم.»

این فضای نخبه ستیزی، همان مردم ستیزی است. دور کردن و بستن دست نخبه گانی که به مردم نزدیک هستند، خود عین مردم ستیزی است.
جامعه آبستن خشم اقتصادی است و نخبگان مورد علاقه مردم ، در بطن جامعه و صداو سیما، میتواند نقش سوپاپ اطمینان را داشته باشد. در این بلبشوی اقتصادی و اجتماعی، دیدن پخمگان در جایگاه نخبگان، مردم را خشمگین تر و ناامیدتر میکند.

مقصود فراستخواه، استاد جامعه شناسی معتقد است، در جامعه سياست‌هايي وجود دارد كه فكر مي‌كنند با راه انداختن موج‌های توده‌وار و امواج پوپولیستی، ظاهرا موقعیت خود را تثبیت می‌کنند و مسائل را حل مي‌كنند و از اين طريق جامعه را مي‌شود كنترل و اداره كرد و قدرت را در دست داشت؛ ولي واقعيت اين است كه پايداری ملي و سرزميني به خطر مي‌افتد. به نوعي فكر مي‌كنند ثبات هم برقرار شده و ديگر سروصدايي هم وجود ندارد، غافل از اينكه خيلي از افراد مستعد، توانمند و مستقل از نظر فكر و ديدگاه به نوعي احساس غربت دارند، به درون خود رفته و از مشاركت در عرصه‌های مختلف مأيوس شده‌اند.


اين امر برای آينده‌ی توسعه و پايداری ايران به ويژه با اين مشكلات مختلف اقليمي، اقتصادی، تغييرات نسلي، كاهش سرمايه‌هاي اجتماعي و انواع بحران‌ها و مزيد بر آن مسئله سلامت و اپيدمي‌ها و پاندمي‌ها، يك تهديد بزرگ است. بدون اينكه نگاه منفی داشته باشیم و بدون اینکه بخواهیم با عینک سیاه ببینیم ولی حقیقتاً این شواهد نگرانی را نمی‌توانیم کتمان کنیم...
سیاست‌هایی که به احساس بی‌ثباتی و نا امنی‌ دامن می‌زند، اعتماد و امید به مشارکت مؤثر در توسعه کشور را از بین می‌برد، بر سرراه حقوق، آزادی‌ها، دسترسی به اینترنت و شرایط کسب و کار مانع یا ابهام ایجاد می‌کند و عوام بازار پوپولیستی به راه می‌اندازد، نتیجه‌اش مهاجرت نخبگان یا به بیرون است یا به درون. رفتن و در به دری یا ماندنی مأیوسانه و منفعلانه واحساس غربت در وطن خویش.

بنابراین ، جامعه نیازمند تعامل با نخبگان داخل و خارج از کشور است تا به مسیر اصلی رشد خود برسد.

مطالب پیشنهادی