10:19 1401/05/08

به گزارش مفتاح-مریم ابراهیمی دینانی/ آدمی به هر چیزی که آری بگوید با آن متحد شده است. اگر به حق طلبی و حق جویی ، آری بگوییم و بنا بر مصلحت و منفعت، دست از آن نشوییم ، با حق طلبی متحد شده ایم و اما اگر چشم بر حقیقت ببندیم و‌ به دلیل منافع مادی و معنوی، بر غیر حق پافشاری کنیم، با باطل متحد شده ایم .

اما «آغاز فساد، ندیدن حقیقت است؛ کسی که عاشق قدرت است، حقیقت را نمی‌بیند.
خواستن حقیقت از کجا می آید و چه کسی حقیقت را می خواهد؟ «من» چون حقیقت است، حقیقت را می خواهد یا چون باطل است حقیقت را می خواهد؟ از سوی دیگر، انسان به هر آنچه آری بگوید با آن متحد می شود. ما به چه چیزهایی آری می گوییم و چه چیزهایی را نه می گوییم؟ پاسخی داده می شود این است که آنچه مطابق طبع ماست، آری می گوییم و آنچه مخالف طبع است، نه می‌گوییم.»

با این تفاسیر ، جمله کل یوم عاشورا ، معنا و مفهوم پیدا میکند . یعنی مداوم و‌پی در پی ، در طلب حق و باطل بودن .نفس را همچون غربالی عظیم در مقابل سیل خواسته ها گرفتن ، که یه چیز آری بگوییم و چه چیزی را در باطل، متحد نشویم.
اما کُلُّ یُومٍ عاشورا به چه معنی است؟
هر روز که عاشورا نیست. پس منظور گوینده از این سخن چیست؟ یعنی هر روز صحنه تقابل حق و باطل هست. همان طور که در کربلا حق و باطل در مقابل هم قرار گرفتند، هر روز این عالم دارای حق و باطل است.

غیر از اینکه آدمها دارای حق و باطل هستند، خود انسان حق و باطل است. در هر آدمی حق و باطل هست. انسان ترکیبی است از حق و باطل؛ ترکیبی است از جنبه رحمانی و شیطانی . این تقابل هر روز و هر لحظه هست.

این جنبه رحمانی و‌شیطانی مدام در کشاکش یکدیگر هستند و چه بسیار زمان هایی که با جنبه رحمانی ، متحد می شویم . حقی را ادا میکنیم. سخنی را به ناروا نمی گوییم. از لذات مادی و غیرمادی چشم می پوشیم و چه بسیارند ، کسانی که با جنبه شیطانی ، متحد می شوند .
دستی در خزانه بیت المال میکنند و آن را به بیت الحال خود و خاندان شان ، تبدیل می کنند.
دروغ میگویند و‌بر طبل ریاکاری و تزویر می کوبند تا به منفعتی برسند و حقوق مردمی را پایمال میکنند که هیچ ملجایی ندارند تا حق شان را بازستانند!
اتحاد یا شیطان و یا با رحمان ، هر لحظه و‌هر ساعت و‌هر ثانیه در حال رخ دادن است. بر تک تک افراد جامعه . و بر زمامدار و مسوول .
باید نگاهی عمیق به وضعیت خودمان و جامعه مان بیندازیم ، ببینیم آن جامعه اتحادش با کیست و تا کجا میخواهد پیش برود.
زیستن عقلانی ، آنچنانکه معیار عقل مصلحت فردی نباشد و درک اینکه همه در یک کشتی واخد نشسته ایم و‌مسیر مشخص میرویم، می تواند راهگشای گره های تاریک خودخواهی باشد.
عقل، گوهر شریف الهی است. بدون عقل هیچ کس نمی‌تواند کاری بکند آنجا که عقل تضییع شد، انسان هم تضییع شده است.
راه معرفت عقل است اما نه عقل اقتصادی، سود اندیش و حسابگر.
عقلی هست که از این محاسبات و مرتبه‌های پایین‌تر بالا می‌رود .
عقل سوداندیش ، بن بست تاریکی است که چیزی جز تباهی در ته ماجرا ندارد . درک عقلانی زیستن برای عده ای سود اندیش سخت است ، اما اگر بر ان پافشاری شود ، گلستانی پر از آرامش برای همه ساخته خواهد شد.

مطالب پیشنهادی