9:15 1403/04/12

در سومین کنگره بین‌‌المللی((نهج البلاغه؛راه نجات))‌ عنوان شد: نظم به ولایت،ولایت را می‌سازد

به گزارش خبرنگار مفتاح؛ در سومین کنگره بین‌المللی نهج البلاغه؛راه نجات،که صبح دوشنبه،یازدهم تیرماه در سالن همایش‌های بین‌المللی امام خامنه‌ای در اصفهان برگزارشد،آیت الله محسن اراکی،نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری اظهار کرد: نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین(ع) دایرةالمعارف وحی الهی است.

کمتر دایرةالمعارفی از انبیای سلف تا اوصیا به دست ما به میراث رسیده است که جامعیت تفصیلی و جامعیت خرده علم‌ها و جواهرالعلوم را یک‌جا،با هم جمع کرده باشد. عنوانی که من برای بحثم از نهج‌البلاغه برگزیدم، این جمله است: «وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ؛ ولکن مرا به پارسايى و مجاهدت و پاكدامنى و درستى خويش يارى دهيد.»


وی با تحلیل این مطلب بر اساس آنچه در سایر منابع دینی آمده است، گفت: ما یک روح اجتماعی واحد داریم که در جامعه بوسیله فرمانروایی فرمانروا یا ولایت والی به وجود می‌آید؛ یعنی انسان‌هایی که هر یک برای خود شخصیتی و وجودی مستقل از دیگری دارند، وقتی در جامعه به هم پیوند بخورند، روحی در جامعه بوجود می‌آید که از این روح‌ها می‌توان به روح جمعی تعبیر کرد یا بنابر آنچه مناسب با اصطلاحات دینی ما است، به روح ولایت تعبیر کرد. این یک روح حقیقی است و نه اعتباری.


نایب رییس مجلس خبرگان رهبری در ادامه افزود؛ وقتی انسان‌ها با هم پیوند می‌خورند براساس این پیوند جامعه و روح اجتماعی متولد می‌شود و وقتی جامعه از هم پاشیده می‌شود که این روح جمعی بمیرد. بر همین اساس است که امام علی(ع) خطاب به پیروانش می‌فرماید: «یاریم کنید.» این یاری خواستن فراخوانی حقیقی است؛نصیحت و موعظه اخلاقی تنها نیست؛ یعنی واقعا افرادی که به جامعه علوی می‌پیوندند، می‌توانند امیرالمؤمنین(ع) را یاری کنند. این یاری به چه سنخی یاری حقیقی می شود؟ جامعه وقتی جامعه می‌شود که افراد آن بر مبنای قانون، فرمان یا حکم به هم پیوند بخورند. جامعه ای که پیوند امر و قانون آنها را به هم نپیوندد،چنین مجموعه‌ای جامعه نیست.


وی در ادامه افزود: شخصیت انسان به اراده اوست. اراده اوست که رفتارها و روابط عاطفی او را شکل می‌دهد.وقتی از انسان صحبت می‌کنیم،او را موجودی دارای اراده می‌دانیم و رفتارش بر اساس سنجش وخواسته خود انتخاب می‌کند. وقتی اراده از انسان گرفته شود از انسانیت خارج می‌شود. فاصله بین انسان و غیر انسان همین اراده است. موضوع علوم انسانی، انسان دارای اراده است. به همین دلیل می‌گوییم قوانین حاکم بر علوم انسانی با قوانینی که بر علوم تجربی حاکم‌اند، متفاوت است؛ چون در اینجا عنصر اراده، اختیار، گزینش و سنجش وجود دارد، ولی در قوانین حاکم بر طبیعت غیرعاقل یا غیرمختار چنین اصولی وجود ندارد.


آیت الله اراکی تصریح کرد: وقتی جامعه‌ای تصمیم می‌گیرد تحت قانون واحدی زندگی کند که اراده جمعی را شکل می‌دهد، مردم، یکسان و یک‌جهت می‌شوند. کسی که حاکم، والی یا دستگاه حاکمیت خوانده می‌شود، مسئول این تقنین است. در شریعت ما نیز مسئول اساسی این تقنین، فرمانروا به شمار می‌رود. خرده قانون‌ها در چارچوب همین قانونی وضع می‌شوند که حاکم تعیین کرده است.هر نظامی چنین است و ارتباطی هم به نظام جمهوری اسلامی ندارد در نظام‌های دموکراسی و سکولار هم همین قاعده جاری است یعنی یک دستگاه حاکمیتی وجود دارد که مرکز تقنین و شکل‌دهی اراده‌های جمعی است. وقتی اراده جمعی پدیدار شد، شخصیت اجتماعی به وجود می‌آید. این شخصیت اجتماعی یک شخصیت حقیقی است.جامعه اسلامی یعنی جامعه‌ای که تحت حاکمیت خدای متعال و ولی الهی باشد و قانونش بر اساس خواست خدا شکل می‌گیرد.


وی در ادامه محدوده رفتار فردی را با رفتار اجتماعی متفاوت دانست و افزود: وقتی داعیه جامعه اسلامی را داریم، یعنی پیامبر(ص) فرمانروای راستین ماست و امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار(ع) امام ما هستند و فقیه عادل را نایب امام به شمار می‌آوریم. روح جمعی حاکم بر جامعه اسلامی، روحی‌ست که نماد و ستونش امام جامعه است. بنابراین هر رفتاری خلاف قوانین حاکم بر جامعه، روح آن را تضعیف می‌کند.برای تضعیف یک جامعه خطرناک ترین چیز تضعیف قانون آن جامعه است. در نتیجه جامعه مقتدر، جامعه‌ای‌ست که قانون حاکم بر آن اجرا شود. بنابراین امام(ع) می‌فرماید: «أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ...»


نائب رئیس مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه اگر در جامعه اسلامی زندگی کنیم و در عین حال تقوا پیشه نکنیم، امیرالمؤمنین(ع) را تضعیف کرده‌ایم، گفت: هر جامعه‌ای، امام و مأموم دارد و این فقط مخصوص جامعه اسلامی نیست. ولایت یعنی نظم. نظم هم دو پایه دارد؛ نظم در ولایت طولی و نظم در ولایت عرضی.

نظم در ولایت طولی یعنی قانون از مرکز قانونگذاری صادر و به افراد منتقل می‌شود، آنچنان که قرآن می‌فرماید: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (مائده/ ۵۵)
وی در پایان بیان کرد: نظم در ولایت عرضی، یعنی مردمی که این قانون برای آنان تصویب می‌شود، یکدیگر را برای رعایت آن یاری کنند، چنانکه قرآن می‌فرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ...» (توبه/ ۷۱) نتیجه می‌گیریم که اگر خواهیم جامعه‌ای علوی داشته باشیم و بخواهیم براساس نهج‌البلاغه آن را اداره کنیم، مهم‌ترین نکته، کمک به امیرالمؤمنین(ع) و کمک به نظام ولایت است.آنچه ولایت را می‌سازدپایبندی به نظم ولایت است. کمک به امیرالمؤمنین(ع) یعنی تقوای الهی را رعایت کنیم و تقوا نیز به معنای این است که یکدیگر را در رعایت قانون جامعه یاری رسانیم. شیعه و پایبندی به ولایت یعنی به قانونی که از طرف ولایت صادر شده است پایبند باشیم.
خبرنگار؛منیره فهامی

مطالب پیشنهادی