به بهانه سالگرد شهادت شهید مصطفی چمران مثل چمران بمیرید
به گزارش مفتاح- منیره فهامی/ «چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد. ما و شما هم خواهیم رفت؛ مثل چمران بمیرید.» این جملات قسمتی از سخنان امام خمینی(ره) است که بعد از شهادت شهید مصطفی چمران بیان کردند .31خرداد سال 1360شمسی روز شهادت مصطفی چمران یکی از پرورش یافتگان ممتاز مکتب امام خمینی(ره) است. کسی که نه فقط در میدان رزم که در قلب آدمها چریک بود و در دوران حیات و حتی پس از شهادت هم قلب ها را تسخیر کرد. امام خمینی (ره) میگوید: «مثل چمران بمیرید.» چمران که بود و چه کرد؟ که وقتی به شهادت رسید سردار محمد نخستین یکی از فرماندهان جنگ تحمیلی گفت:«شنیدم صدام به همه نفراتی که در خط آن روز دهلاویه میجنگیدند درجه و نشان داده،شنیدم منافقین جشن گرفتهاند. شنیدم اهواز گریه میکرد. شنیدم هر حزباللهی و رزمندهای در جبهه خون گریه میکرد.» مصطفی چمران در سال 1311 در تهران به دنیا آمد. از کودکی باهوش واستعداد بود و در سن 15 سالگی شاگرد آیت الله طالقانی شد. او یک شخصیت چند بعدی و جامعالاطراف داشت و با بورس تحصیلی شاگردان ممتاز راهی آمریکا شد. شهید چمران با بالاترین درجه علمی موفق به کسب دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی آمریکا گردید و در ناسا در اداره کل هوا وفضای آمریکا استخدام شد. هر جای دنیا رفت سازماندهی و مدیریت کرد. تشکیلات بزرگی را بوجود آورد و در عین حال یک سیاست مدار بود.
*شهید چمران یک چریک به تمام معنا بود
شهید چمران انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کردکه همین موضوع سبب شد بورس تحصیلیاش از سوی رژیم شاه قطع شود. همه لذات آمریکا را سه طلاقه کرد و به درخواست امام موسی صدر به جنوب لبنان رفت. در مصر ولبنان دوره های آموزش نظامی را گذراند و یک رزمنده کم نظیر شد. یکی از نشانه های بلوغ چمران تشخیص جغرافیایی جبهه مقاومت در دوران ریشه گرفتن رژیم صهیونیستی در منطقه است.رهبر معظم انقلاب درباره شروع آشناییشان با شهید چمران میگوید:«در زمانی که مرحوم چمران در لبنان بود نواری از ایشان در مشهد به دست ما رسید که اولین رابطه و واسطه آشنایی ما بود. ایشان دو ساعت درباره لبنان و اینکه در آنجا چه خبر است توضیح داده بودند. بینش روشن ،نگاه سیاسی کاملا شفاف و فهم عرصه ایشان برای ما خیلی جالب بود.» شهید چمران یک چریک به تمام معنا بود.وزیر دفاع،نمایندگی مجلس شورایاسلامی، نماینده امام در شورایعالیدفاع از جمله سمت های او بود؛ ولی هیچ کدام از این عناوین روح بلند او را راضی نمی کرد و میز صدارتی جز سنگر و خاکریز را انتخاب نکرد؛ چون او شیر بیشههای نبرد بود. خودش میگوید: «شوقی برای من زیباتر از آن نبود که آن رزمندگان مقاوم را در سوسنگرد در آغوش بگیرم.»
*شهید چمران بنیانگذار ستاد جنگهای نامنظم بود
نه تنها دلاور و چریک بود بلکه هوش نظامی او بسیار به کمک رزمندگان آمد .او طراح ماشینی بود که در آب ، خشکی و باتلاق میرفت و در عملیات ارتفاعات اللهاکبر از آن استفاده شد. شهید چمران با شروع جنگ تحمیلی به اهواز رفت و به همراه آیتاللهخامنهای ستاد جنگ های نامنظم را بنیانگذاری کرد و به ساماندهی نیروهای مردمی و آموزشهای چریکی پرداخت. رهبر معظم انقلاب میگوید: «با مرحوم چمران سوار یک C-130 شدیم و طرف اهواز آمدیم. تاریکی محض بود. همان شب اول گفت؛ میرویم عملیات. گفتم: کجا؟ گفت: شکار تانک میرویم.»
* ای پاهای من در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید
سرانجام این عارف و زاهد کم نظیر، دانشمند برجسته و چریکدلاور که مقام و دنیا برایش ارزش نداشت به دهلاویه آمد و آنجا قربانگاهش شد. شهید دکتر مصطفی چمران پس از نوشتن آخرین یادداشت خود به استقبال شهادت رفت.فرازی از آخرین دست نوشته عارفانه آن شهید عزیز: «ای پاهای من در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید. شما سالهای دراز به من خدمت کردهاید، از شما میخواهم که در این آخرین لحظه نیز وظیفهی خود را به بهترین وجه ادا کنید. ای پاهای من سریع و توانا باشید، ای دستهای من قوی و دقیق باشید، ای چشمان من تیزبین و هشیار باشید، ای قلب من، این لحظات آخرین را تحمل کن، ای نفس، مرا ضعیف و ذلیل مگذار، چند لحظه بیشتر با قدرت و اراده صبور و توانا باش. به شما قول میدهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید و تلافی این عمر خسته کننده و این لحظات سخت و سنگین را دریافت کنید. چند لحظه دیگر به آرامش خواهید رسید؛ آرامشی ابدی. دیگر شما را زحمت نخواهم داد. دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد. دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد. دیگر به شما بیخوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد. از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد. از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود. اما این لحظات حساس، لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.»