سیره زینب(سلام الله علیها): خداباوری ،رکن اصلی عبور ازبحران

به گزارش خبرنگار مفتاح/منیره فهامی: در چنین روزی؛پنجم جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری قمری در محلّه بنی‌هاشم شهر مدینه، فرزندی پا به عرصه وجود گذاشت که نامش را زینب؛زینت پدر گذاشتند.

او در خانواده عصمت چنان پرورش یافت که به القابی چون  عقیله بنی‌هاشم، عارفه، فاضله، عابده‌آل‌‌علی، امینةاللّه، نائبةالحسین، عالِمه‌غیرمعلَّمه، 

موثّقه،کامله،معصومه‌صغری،بلیغه،عقیلة النساء،شریک‌الحسین و فصیحه  شهرت یافت.

او همه جا با برادر بود؛ آنقدر که شرط ازدواجش شد که هرجا حسینش می رود او نیز همراهش شود.اما سفر آخر با همه سفرها فرق داشت .این بار قرار بود عشق را به مسلخ ببرند و خورشید بر سر نیزه رود.

میدان جنگ نا برابر بود و بحران،بحران بود و زینبی که باید مدیریتش می کرد‌ و چه زیبا مدیریتش کرد آن هنگام که گفت؛ ما رایت الا جمیلا.

مرحوم شیخ جعفر شوشتری می گوید؛ امام حسین در یک میدان جنگید، آن هم میدان کربلا. اما زینب کبری در سه میدان مبارزه کرد ؛یکی میدان کربلا که پابه پای برادر بود، یکی میدان کوفه و سوم میدان شام.

 

*فقط او را بخوان،اجابتت می‌کند

حضرت زینب بحرانی عظیم را توانست به خوبی مدیریت کند.بحران یعنی حوادث ناگوار، گرفتاری های پشت سر هم وغیر قابل پیش بینی که نیاز به یک مدیریت دقیق دارد و این مدیریت یک اصولی را می خواهد؛ اصولی که باعث شد زینب کبری(س) حوادث کربلا و بعداز آن را  مدیریت کنند و خودشان مرعوب این بحران نشوند.چون اگر کسی نتواند بحران را خوب مدیریت کند بحران زده می شود وخودش هم در آن بحران غرق می شود.

این بحران همان ضُر بود که حضرت ایوب نیز گرفتار آن شد.أَيُّوبَ إِذْ نادي‏ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ. ایوب گفت : خدایا بحران سراغم آمده است.من دچار بحران شدم،بهم ریختم و انتَ ارحَمُ الرَّاحِمین ، تو که خدایی ات سر جایش است،ارحم الراحمینی بلاخره عبور از این موج را باید به من کمک کنی. و خدا هم کمک کرد و او از این بحران رد شد.

خداوند می گوید؛وقتی دچار بحران شدید من را بخوانید؛ دعوا ربَّهُم منیبینَ الیه.

رسول خدا  نیز می فرماید : إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ اگر بحران به من رو بیاورد ، خطرات من را تهدید کند ، هیچ کس نمی تواند این خطر را رفع کند جز خدا. هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ.

 

*چون کوه استوار

این همان اصل اولی بود که حضرت زینب (س)نیز آن را رعایت کرد،اصل خدا محوری.

اولین کاری که حضرت زینب در گودال قتلگاه کرد و از همان لحظه داغ برادر را اینگونه مدیریت کرد و گفت؛اللهمَّ تَقَبَّل منّا هذا القُربان ، خدایا تو قبول کن . پس من گله نمی کنم. شکوه نمی کنم. یک عبادتی بوده به نام شهادت، چیزی هم بالاتر از شهادت نیست؛ پس اللهمَّ تَقَبَّل منّا هذا القُربان؛اما همین جا تمام نمی شود.

شب یازدهم در راه است،وقتی فرزندان شهدا توی بیابان رها شده اند.همسران داغدیده یک طرف و خیمه های نیم سوخته طرف دیگر و امام سجاد که بیمار است و بدحال؛ ولی زینب (س)صبورتر از این حرف هاست .فقط با خدا حرف می زند. آن هم از شب تا به صبح و این سخن گفتن به او آرامش می دهد تا بحران را مدیریت کند نه فقط در مسیر که تا شام.آن لحظه که در برابر دشمن محکم می ایستد و با صدای رسا می گوید؛ اللهمَ خُذ بِحقِّنا وانتَقِم من ظالِمِنا، خدایا حق مارا از اینها بگیر.

 

*وقتی تنها یاد خدا آرام جانش شد

پیامبر (ص) فرمودند؛ فتنه در آینده زیاد می شود.كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ، مثل شب تاریک ، چطور شب می آید همه جا را می گیرد؟! یک روزی فتنه ها همه جارا می گیرد. فرمود؛ فتنه ها به شما رجوع می کند.در آن وقت، فعَلیکم بالقرآن ، بروید سراغ قرآن.حضرت زینب(س)هم که شاگرد ممتاز این مکتب بود همین‌گونه از بحران عبور کرد و آن را مدیریت کرد.

امام سجاد فرمود: اگر همه ی دنیا بمیرند، اَما کانَ معی القرآن، یک قرآن با من باشد وحشت نمی کنم.

 امیرالمومنین در نهج البلاغه بسیار  زیبا می فرماید: این قرآن، نورُُ لا تُدفَع، نوری است که خاموش نمی شود. این قرآن هدایتی است که گمراهی در آن نیست. این قرآن درمانی است که درد در آن نیست. حضرت امیر المومنان علی(ع) می فرمایند : قرآن دارویی است که عوارض ندارد. پس پناه به قرآن در بحران انسان را آرام می کند، به همین جهت هم سر امام حسین(ع) بالای نیزه و در مجلس یزید قرآن خواند.

حضرت زینب(س) دو خطبه در شام و کوفه خواند.در هر دو خطبه ایشان قرآن خواندند و اینگونه به خودشان آرامش دادند و توانستند دشمن را در هم بکوبند.

ایشان در مقابل یزید این آیات را می خوانند:

اعوذ بالله من الشیطانِ الرَّجیم ، ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ...، یزید! عاقبت تو این می شود که قرآن را هم تکذیب می کنی. عاقبتت به انکار و شرک بر می گردد.

آیه دیگری که این آیه را شب عاشورا ایشان و هم امام حسین(ع)خواندند این بود  : وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ، فکر نکنید وقتی خدا به شما ظالمان مهلت می دهد دوستتان دارد ، نه؛ مهلت می دهد پیمانه تان پر بشود. إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا.

آیه‌ی سومی که حضرت زینب (س) در مقابل یزید خواند :وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ .

آیه‌ی چهارمی که در مقابل یزید خواند : ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْذِّلَّةُ و الْمَسْکَنَةُ .

پس در بحران اگر انسان بخواهد آن بحران را مدیریت کند و بخواهد الگوی خود را معصومین و افراد با ایمانی چون زینب (س)قرار دهد باید ابتدا تکیه اش به خداوند باشد؛ حتی اگر همه دنیا به او پشت کردند بگوید؛ لا اله الّا هو علیه توَکَّلتُ ، و هو ربُّ العرش العظیم و سپس به قرآن تکیه کند و به واسطه خواندن قرآن آرامش گیرد.

 

*زینب(س) با قاطعیت و شجاعت بحران را مدیریت کرد

حضرت زینب(س)وقتی در مقابل یزید قرار می گیرد هیچ گاه او را امیر،خلیفه و حاکم خطاب نمی کند و می گوید؛ یا عدوَّ الله، دشمن خدا ، و او را یابن الطُّلقاء، خطاب می کند؛چون جد یزید،ابوسفیان  را پیغمبر آزاد کرد ، یعنی تو نوه ی کسی هستی که به دست جد من آزاد شد. یا یزید، یا عدوّ الله، یابن الطلقاء. این طور صحبت کردن نشان دهنده نهایت شجاعت و قاطعیت زینب(سلام الله علیها) است؛چون مدیریت و عبور از بحران شجاعت و قاطعیت می خواهد.

یکی از اقدامات بنی امیه بعد از واقعه عاشورا سیاست جبر بود؛ یعنی آنها تبلیغ می کردند که ما پیروز شدیم و پیروزی ما نشانه حقانیت ماست. در چنین شرایطی نقش حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) خنثی کردن سیاست‌های بنی‌امیه بود و اگر سکوت می‌کردند مشخص نبود که قیام کربلا چگونه به آیندگان می‌رسید. زینب سلام الله علیها با مدیریت این بحران، با توکل به خدا،توسل به آیات قرآن،آرامش،شجاعت و قاطعیت نگذاشت عقلانیتش جای خود را به احساسات   بدهد و با قدی خمیده از داغ عزیزانش، تمام قد مقابل این جنایات ایستاد و مانع از رسیدن بنی امیه به اهداف شومشان شد.

باشد که زینب(سلام الله علیها)،عقیله بنی هاشم الگویی برای زنان و دختران این سرزمین باشد.

مطالب پیشنهادی