به گزارش مفتاح: پریسا دختر ماه روی چشم رنگی با نگاهی نافذ، با صدایی آرام و دلنشین. گیسوانش قصه همان آبشار طلایی است که بر روی شانه هایش میدرخشد. آرامشش وصف ناشدنی. در شرف ازدواج و دلدادگانش بسیار. تحصیلات دانشگاهی اش را به پایان میرساند و قصد آن دارد برای ادامه تحصیل دیار را ترک گوید. حادثه اما سد راهش میشود. تصادفی سهمگین که او تنها باز مانده، قربانی جاده بود. جاده که نه، همین خیابان های شهر خودمان. پرتاب او از شیشه عقب خودرو منجر به شکستگی مهره ها و از دست دادن توان راه رفتن و... می شود.
۵سال اوضاع او به همین منوال است. او تنها ۲۷ سال دارد و در عنفوان جوانی است. صندلی چرخ دار شاید تنها همنشین او باشد,  نمیتواند اما پذیرایش باشد. نمیخواهد... نمیتواند... نمیدانم...سخت است.


ستون فقرات او میشکند اما نخاعش سالم میماند. به اتاق عمل میرود و زیر تیغ جراحی. قرار بود پیچ و پلاک شود آن نقاط شکسته. پزشک متخصص با افتخار میگوید شرکتی ثبت شده صرفا به منظور تامین پیچ و ایمپلنت و سایر ملزومات مورد نیاز جراحی که ما با پزشک حاذقِ دارنده شرکت, مشارکت داریم و تامین نیازهای جراحی های مان از شرکت آن پزشک توانمند است!
خیال او و خانواده اش راحت میشود که این پزشک گفتار و کردارش یکی است. اعتماد میکنند. چاره ای هم البته به جز اعتماد ندارند. دختر جوان خانواده، اکنون از درد به خود می تابد و ضجه میزند. چاره ای باید اندیشید .کلام نافذ پزشک تاثیر خودش را میگذارد. رضایت می دهند به جراحی.
زیر میزی را میگیردتحت عناوین دیگر اما. زیرمیزی همان زیرمیزی است.
زیر تیغ ... دچار عارضه قلبی میشود. این را بعدها یکی از پرستارها میگوید.


بعد از ۶ماه از عمل جراحی درد هر روز وحشتناک و سهمگین تر از قبل میشود. بهبودی برای دختر جوان انگار یک رویا می شود. قرص زیر زبانی و قرصهای دیگر قلب نیز به داروهایش اضافه میشود. متخصصان قلب می گویند احتمال سکته قلبی دارد. او تنها ۲۷ ساله است.


پس از ۶ماه همان پزشکان موصوف متوجه عوارض پیچها می شوند. فشار بیش از حد پیچ های نامرغوب که موجب له شدگی نخاع شده است. می گویند سایز پیچها بزرگتر از مهره ها بوده اما خدا می داند از کیفیت کالا.
حال پریسا دیگر توان راه رفتن ندارد. امید در او کشته شد و نخاع سالمش حالا در اثر جراحی پزشکان منفعت طلب نیز دچار آسیب شدید شد. برای درمان به چین می رود اما خرابکاری پزشکان اینجا قابل جبران نیست. 
دوباره زیر تیغ می برندش این بار برای خارج کردن پیچ و پلاک تقلبی و نافرم...


حال چندی بعد خبر دستگیری همان پزشک حاذق سر وصدا به پا می کند. دکتر حمیدرضا جان قربان و همسرش -دکتر آزاده سجادیه- همان پزشک نماهای از خدا بی خبری اند که قسم نامه بقراط را به فراموشی سپردند و جان و مال و سلامت مردم این چنین ملعبه دستشان می شود. همان پزشک دارای شرکت ثبت شده برای پیچ و ایمپلنت و... که پزشک جراح پریسا با او مشارکت داشت.

شاید مسئول این همه درد و فشار روحی و ناتوانی دختر جوان همان جراحی ناموزون با ستون مهره اش بود.

حمیدرضا جان قربان فرزند علمدار متولد ۱۳۴۰ دارای تحصیلات دکتری(متخصص جراحی مغز و اعصاب)و همسرش دکتر آزاده سجادیه فرزند یحیی دارای تحصیلات دانشگاهی دکتری (متخصص پوست، مو و زیبایی) حالا به دلیل اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق قاچاق تجهیزات پزشکی، ایمپلنت های اسکلتی و پروتز به ترتیب به 20 و 10 سال زندان و پرداخت 120 میلیارد تومان جزای نقدی محکوم شدند.

این پرونده مربوط به فعالیت‌های 8 ساله دو محکوم بین سال‌های ١٣٨۵ تا ١٣٩٣ بوده که از طریق هفت شرکت انجام می‌شده است. این شرکت‌ها “ابتدا با انجام تشریفات قانونی و اخذ مجوزهای لازم از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اقدام به وارد نمودن پروتز و ایمپلنت‌های اسکلتی استخوان از کشورهای اروپایی نموده” اما “سپس اهداف آنان تغییر یافته” است.
طبق اخبار واصله از منابع آگاه این دو پزشک با تشکیل هفت شرکت، “تجهیزات پزشکی پروتز و ایمپلنت تقلبی و بی‌کیفیت” را از شرکت‌های چینی خریده و بعد این تجهیزات را “برای دریافت مدارک گمرکی” به انگلستان یا دوبی منتقل کرده و بعد با لنج و قایق موتوری یا همراه مسافران پروازی از فرودگاه‌های تهران و اصفهان یا از طریق پست تی‌ان‌تی و دی‌اچ‌ال وارد ایران کرده‌اند.

این زوج پزشک  متخصص حدود ٤٩٤ هزار قطعه وسیله پزشکی به این طریق وارد و با برچسب تقلبی خود در اصفهان, به بیمارستان‌ها و پزشکان ‌فروختند که ارزش آنها بیش از ٧٣ میلیون دلار (بیش از دو تریلیون ریال) بوده است و هنوز شاید همان قطعات در انبارهای منسوب به برخی از پزشکان مرتبط با ایشان موجود باشد.پرداخت پورسانت و رشوه کلان به بیش از ۲۲۰ تن از پزشکان و متخصصان بیمارستان ها برای استفاده از اقلام پزشکی قاچاق شده که موجب ایجاد صدمات جسمانی به افراد شده و نیز کلاهبرداری از طریق شرکت هایی که ثبت نشده و وجود خارجی نداشته موضوع ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ از جمله جرایم آنها بوده است.

تعدادی از بیماران تحت درمان به جرم  "ایراد و صدمه بدنی" به عنوان شاکی خصوصی از محکومان این پرونده شکایت کرده اند. همچنان که این قابلیت وجود دارد تا سایر بیماران زیان دیده از تجهیزات پزشکی استفاده شده در جراحی های آنان که یا توسط شخص دکتر جان قربان و یا سایر پزشکان انجام گرفته و موجب افزایش درد و ضایعات بیشتر شده است, نیز اقدام به طرح شکایات خود کنند.

اما سوال تامل برانگیز آن است، چگونه می شود پزشکان متخصص که در درمان بیماری های مرتبط, شهرتی در شهر برهم زده اند حال کاشف به عمل می آید که پشت پرده خیانت باری بر جامعه بیماران کم توان و گرفتار در درد تحمیل کرده اند؟ آیا عدم توجه به قابلیت آنان منجر به وقوع چنین جرایمی است یا مسائل اقتصادی جامعه پزشکی و پزشکان, موجب سوق برخی متخصصان به اعمال خلاف و حق الناس می شود؟  آیا از قابلیتهای مثبت این دو پزشک در طی بیست سال محکومیت دکتر حمیدرضا جان قربان و دکتر آزادیه سجادیه در زندان استفاده می شود یا همچون محکومان دیگر در خلوت زندان به سر می برند؟

مفتاح سعی در پیگیری این ماجرا دارد.

 

فاطمه مستغنی

دبیر تحریریه پایگاه خبری مفتاح

مطالب پیشنهادی