9:42 1398/02/31

به گزارش مفتاح به نقل از ایرنا مردان در گذشته به عنوان نان آور خانواده و تأمین‌کننده درآمد و معاش بودند. به همین دلیل باید بیرون از منزل کار می کردند و زنان فقط در منزل بودند و وظیفه فرزندآوری و نگهداری از خانه را برعهده داشتند اما امروزه شرایط به گونه ای رقم خورده است که جنسیت تا حدودی به کنار رفته و زنان خود را به این وظایف سنتی محدود نمی کنند. این نوع تغییر نگرش از جهتی باعث دگرگونی هایی در باورها و تعریف ها از نقش زن شده و از طرفی دیگر افزایش توقع ها و تمایل های اقتصادی و اجتماعی را به دنبال داشته است. در نتیجه زنان نیز به مانند مردان خود را محدود به یک مکان خاصی نمی کنند و ما شاهد این هستیم که زنان برای دسترسی به موقعیت‎های اجتماعی و اقتصادی بالاتر، بیشتر تلاش می کنند که یک نمونه آن مهاجرت های داخلی از یک شهر یا استان به شهر یا استان دیگر است. 

مهاجرت هایی که با هدف تحصیلی، شغلی و ... انجام می شود که نتیجه همه آنها دسترسی به موقعیت اجتماعی و اقتصادی بهتر است و گاهی به صورت تنهایی و گاهی با خانواده انجام می شود که در سال های گذشته روند روبه رشدی پیدا کرده و به عنوان یک مساله مطرح شده است. 

با توجه به افزایش مهاجرت زنان پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا در خصوص علل و انگیزه های این نوع مهاجرت با «سراج الدین محمودیانی» استادیار جمعیت شناسی دانشگاه شیراز به گفت وگو پرداخته است. 

-در ادامه متن این گفت وگو را می خوانیم: 
**ایرنا: جنسیت در مطالعات مهاجرت تا چه اندازه مورد توجه قرار گرفته است؟ 
***محمودیانی: برخی نظریه پردازان از دوره حاضر با عنوان «عصر مهاجرت» نام می برند. به علاوه، برپایه شواهد و مستندهای موجود، جابجایی های موقت و دایمی در حال جهانی شدن، شتاب گرفتن، متنوع و زنانه شدن هستند. پژوهش در مهاجرت به طور سنتی جنس محور بوده است به این معنا که بیشتر مردانِ مهاجر مورد مطالعه قرار گرفته اند. سرانجام در اواسط دهه 1970 میلادی بود که جنسیت به عنوان بُعدی جدید در مطالعات جمعیّت شناسی و نشریه های آن مورد توجه قرار گرفت. رشد پژوهش های فمینیستی و افزایش تصاعدی مهاجرت های بین المللی در طول دهه های 1980 و 1990 میلادی باعث توجه بیشتر به مقوله جنسیت در بحث مهاجرت شد. 

**ایرنا: اصطلاح «زنانه شدن مهاجرت» چیست؟ 
***محمودیانی: توجه به مهاجرت زنان تازه اتفاق افتاده است و به طور روزافزونی اصطلاح «زنانه شدن مهاجرت» برای توصیف این پدیده جدید استفاده می شود. زنانه شدن مهاجرت از ابعاد جدید مهاجرت است که به طور گسترده ای و به ویژه در میان کشورهای آسیایی فراگیر شده است. زنانه شدن مهاجرت را می توان از نظر کمّی به عنوان پدیده ای تعریف کرد که بیش از 50 درصد مهاجران را زنان تشکیل می دهند و در بُعد کیفی، زنان دیگر فقط مهاجران تبعی نیستند که فقط دنباله رو خانواده باشند. 

**ایرنا: مهاجرت میان شهری زنان در ایران در چه وضعیتی به سر می برد؟ 
***محمودیانی: ادبیات مهاجرت در ایران در حوزه زنان و مسایل اقتصادی و اجتماعی زنانِ مهاجر رشد نداشته است. در ایران عوامل فرهنگی اغلب مانع مهاجرت مستقل زنان شده و به نظر می رسد شکل رایج مهاجرت زنان از نوع مهاجرت های خانوادگی باشد. داده های سرشماری ها نشان می دهد که زنان ایرانی در جریان مهاجرت داخلی همواره حضور گسترده ای داشته اند به طوری که در دوره 1385تا1390خورشیدی از یک میلیون و 965 هزار و 491 تَن مهاجر جابجا شده در میان استان های کشور تعداد 874 هزارو 204 تَن آنان (یعنی حدود 44 درصد از مهاجران) را زنان تشکیل داده اند. در دوره پنج ساله 1390 تا 1395 خورشیدی نیز از 2 میلیون و 62 هزار و 954 تَن مهاجر میان استانی تعداد 981 هزار و 648 تَن را مهاجر زن به خود اختصاص داده است؛ یعنی بیش از 47 درصد مهاجران میان استانی در کشور را زنان تشکیل می دهند که به نوعی بیانگر زنانه شدن مهاجرت های داخلی در ایران است. 

**ایرنا: این افزایش مهاجرت داخلی زنان را باید ناشی از تغییر در وضعیت اجتماعی آنها دانست و به نظر شما وضعیت اجتماعی زنان چه تغییری پیدا کرده است؟ 
***محمودیانی: وضعیّت اجتماعی زنان ایرانی در سال های گذشته بهبود پیدا کرده و گسترش فرصت های آموزشی و تحصیلی برای زنان در مقایسه با مردان به شکلی قابل توجه ای صورت گرفته است. در سال های گذشته شکاف تحصیلی میان 2 جنس مرد و زن تا حد زیادی محو شده و این امر در تعریف دوباره جایگاه و نقش زنان در خانواده و حتی در جامعه عنصری مهم به حساب می آید. امروزه تعداد زنان حاضر در سطوح تحصیلی دانشگاهی بر تعداد مردان افزایش یافته اگرچه این بهبودها برای مردان نیز اتفاق افتاده اما شدت و قدرت بیشتر آن برای زنان به کمتر شدن شکاف جنسیتی در وضعیّت اقتصادی و اجتماعی مردان و زنان انجامیده است. موقعیّت زنان در زمینه های آموزش، بهداشت و تصمیم گیری در خانواده در قیاس با مردان روند بهتری طی می کند. 

**ایرنا: به نظر می آید که توجه به مهاجرت زنان در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این امر را ناشی از چه می دانید؟ 
***محمودیانی: برخلاف شواهد که می تواند از بهبود وضعیّت زنان در خانواده و به دنبال آن افزایش قدرت زنان در تصمیم گیری های خانواده حکایت داشته باشد اما بیشتر مطالعات مهاجرت در بررسی های خود بر نقش مردان تأکید کرده و زنان را مهاجر تبعی به شمار آورده اند و در برخی موارد با این فرض که زنان به تبعیت از همسران خود مهاجرت می کنند از جامعه آماری تحقیق کنار گذاشته شده اند. کم توجهی به موقعیّت و نقش زنان در ادبیات مهاجرت در ایران تا حدی ریشه در نقشی دارد که زنان در فرهنگ سنتی ایرانیان بازی می کنند. در ایران مانند بسیاری از جوامع دیگر، تفکیک جنسیتیِ نقش های اجتماعی به منظور حفظ سازمان اجتماعی خانواده و جامعه دیده شده است. 

بخشی دیگر از علّت نامرئی بودن این قضیه به تفسیر قانون خانواده در ایران بازمی گردد که حتی مربوط به رژیم پهلوی است. برپایه قانون اساسی مردان سرپرست و نان آور اصلی خانواده هستند. در نتیجه این عوامل فرهنگی و قانونی، زنان بیشتر از نظر اقتصادی غیرفعّال نگریسته می شوند و از این رو از گزارش های آمار رسمی حذف شده اند. 

**ایرنا: مهاجرت برای زنان چه کارکردی هایی دارد و آنها به این پدیده به چه عنوانی نگاه می کنند؟ 
***محمودیانی: بیشترین میزان مشارکت زنان در جریان مهاجرت های داخلی را می توان از نوع مهاجرت های زن محور دانست که در راستای تحقق اهداف خود زنان است. برای نمونه در راستای ادامه تحصیل، اشتغال و برخورد با محدودیت های مبدأ صورت می گیرند. بخش قابل توجهی از زنان، مهاجرت به ویژه به کلان شهرها را به مثابه راهی برای احقاق حقوق خود و راهبردی جهت برخورد با ایدئولوژی های سنتی و مردسالارانه مبدأ مهاجرت می نگرند. زنان به واسطه مهاجرت به دنبال افزایش توانمندی های خود در مقصد یا به تعبیر نظریه فمینیستی به دنبال بیرون کشیدن خود از حاشیه و در متن قرار گرفتن هستند و به تعبیری مهاجرت را عامل رهایی و پروژه ای رهایی بخش به شمار می آورند؛ یعنی زنان مهاجرت را راهبردی جهت گریز از انواع محدودیت های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مبدأ به کار می گیرند. 

**ایرنا: فارغ از این نوع نگاه چه عواملی در مبدا و مقصد باعث مهاجرت زنان می شود؟ 
***محمودیانی: رضایت پایین از فرصت های شغلی و میزان درآمد پایین در مبدأ مهاجرت، زنان را به مشارکت بالاتر در جریان مهاجرت داخلی ترغیب کرده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که زنان مهاجرت را همچنین به مثابۀ راهبردی برای بهبود وضعیّت اقتصادی و معیشتی خود می نگرنند. به عبارتی یکی از مهمترین انگیزه های زنان برای مهاجرت وجود فرصت های اقتصادی بهتر در مقصد خواهد بود. در پایان، می توان گفت که رفع محدویت های اجتماعی و فرهنگی به همراه بهبود معیشت و وضعیت اقتصادی مهمترین عوامل ورود زنان به جریان های مهاجرت داخلی کشور محسوب می شوند. 

**ایرنا: با توجه به وضعیت مهاجرت زنان، این مهاجرت را منفی یا مثبت ارزیابی می کنید؟ 
***محمودیانی: مهاجرت مطلقاً مثبت یا منفی نیست و نمی توان زنانه شدن مهاجرت را پدیده ای منفی یا حتی مثبت ارزیابی کرد. بی تردید مهاجرت زنان بر مبدأ و مقصد مهاجرت اثر می گذارد و می تواند توزیع جمعیتی- جنسی مناطق کشور را دستخوش تغییر کند. مهاجرت زنان از برخی مناطق می تواند بازار ازدواج و حتی فرزندآوری آن مناطق را دگرگون کند. همچنین ورود زنان به جریان های مهاجرتی بیانگر بهبود وضعیت اجتماعی زنان است و این می تواند مثبت نگریسته شود اما در مقابل همان طوری که گفته شد زنانه شدن مهاجرت ها به خصوص اگر به مناطق مهاجرفرست خاصی اختصاص یابد، ممکن است پیامدهای جمعیتی قابل توجهی به جای گذارد. شکل گیری سبک های نوین زندگی و خلق روابط جدید در مقصدهای مهاجرتی که پذیرای بخش عمده زنان مهاجر باشد، نیز دور از انتظار نیست. 

**ایرنا: به لحاظ تصمیم گیری های کلان مهاجرت چه تاثیری می تواند داشته باشد؟ 
***محمودیانی: مهاجرت های داخلیِ میان استانی و تبیین الگو و تحولات آن می تواند تغییرات ساختار اقتصادی جوامع را به تصویر بکشد زیرا این مهاجرت ها و الگوهای آن با توسعه و رشد اقتصادی استان ها در ارتباط است. مهاجرت برای برنامه ریزان دولتی و سیاست گذاران نیز اهمیت دارد. جابجایی های انبوه مهاجران، بیشتر باعث تغییرات مهم در قدرت سیاسی و اقتصادی در مناطقی می شود که مهاجران آنجا را ترک کرده یا وارد آن مناطق شده اند. از این منظر نیز مطالعه انگیزه مهاجران و سازوکار تصمیم به مهاجرت، موضوعی مهم برای مطالعه خواهد بود. 

مطالب پیشنهادی