12:20 1396/10/30

به گزارش مفتاح، «مصطفی ملکیان» از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب چند روز قبل در نشست معرفی و بررسی کتاب «فلسفه اندیشه دینی» طی اظهاراتی با انتقاد از اینکه الهیات اسلامی با فلسفه آمیخته شده بیان کرد: این در حالی است که در الهیات مسیحی چنین مساله ای رخ نداده است. فلسفه فقط تابع عقل خودبنیاد است و خلط الهیات با فلسفه موجب می‌شود عقلی بدن فلسفه از دست برود. از سوی دیگر وقتی فرد می‌بیند که چیزی در الهیات با فلسفه ناسازگار است باید خودسانسوری کند. کلام هم وقتی فلسفی شد دچار مشکل می‌شود بدین معنی که شما وقتی در متن مقدس چیزی را می‌بینید که می‌خواهید آن را با فلسفه سازگار کنید اجازه نمی‌دهید متن مقدس حرفش را بزند و از سوی یگر متون مقدس هم سرشار از ناسازگاری می‌شود.

وی تأکید می‌کند: اینکه در جهان اسلام بیان کردند فلسفه ما باید الهیاتی شود و الهیاتی ما فلسفی جلوی رشد هر دو علم را گرفتند. مولفان کتاب حاضر بر این نکته تاکید کردند که در غرب الهیات مسیحی رشد کرد چون فلسفه و الهیات هر دو روش و موضوع خود را به طور مستقل دنبال کردند.

ملکیان با بیان اینکه الهی‌دانان در جهان اسلام از ۶ وظیفه‌ای که باید انجام دهند تنها به دفاع از الهیات پرداختند، گفت: این موضوع موجب شد که رشد معنوی اسلام متوقف شود چرا که الهیات اسلامی تنها روی این موضوع متمرکز شده بود که بگوید آن چه ما می‌گوییم حق است و به امور دیگر کاری نداشت.

به گفته این فعال اصلاح‌طلب، نویسندگان کتاب حاضر معتقدند پتانسیل معنویت اسلام به دلیل ظهور کلام و فقه از بین رفت چون هر دو رشته ظاهرگرا بودند و به درون فرد مومن کاری نداشتند.

ملکیان همچنین تصریح می‌کند: الهیات اسلامی تکه تکه شده و به فقه، کلام و تفسیر قرآن تقسیم شد در حالیکه الهیات مسیحی یکپارچه بود و جامعیت داشت. این جامعیت در جهان اسلام از بین رفت.

*کتاب ذکر شده اثر دو کشیک کاتولیک است و به مقایسه الهیات مسیحی و الهیات اسلامی می‌پردازد.

در این میان اما تعجب از آنست که افرادی به حمایت از محتوای این کتاب می‌پردازند و بر کیفیت بهتر آیین پیشااسلامی ترسایی بر اسلام ناب تأکید می‌کنند!

اساس اظهارات ملکیان که فی‌الجمله مدعی توقف رشد معنوی اسلامی و بهتر بودن آیین مسیحیت شده؛ بر این مبنا استوار است که الهیات نمی‌بایسته وارد فلسفه شود!

این در حالی است که اولاً عقل و الهیات جدای از یکدیگر نبوده‌اند و حکمای یونان نیز بنا به اسناد تاریخی و تأکید مستندی که گذشتگانی همچون ابوریحان بیرونی و چهره‌های معاصری مثل حضرت آیت‌الله جوادی آملی دارند؛ موحّد بوده‌اند و نگاه ارسطویی هرگز جدا از الهیات نبوده است. (ضمن اینکه فرض بر خدشه بر این اسناد هم الهیات توانسته ساحت‌های جدیدی را در مقابل فلسفه ایجاد کند.)

و ثانیاً عقلی که در ساحت وحی زانو نزند؛ چطور می‌خواهد در فرایند تفلسف به تمام سؤالات پیرامونی پاسخ دهد در حالی که خود را از آفریننده‌اش یعنی خداوند متعال منقطع ساخته و در فراخنای جهان راه حقیقت را بازنمی‌شناسد!؟

فی‌الواقع پاسخ دادن به سؤالات، آنهنگام مفید فایده است که راه را بر حقیقت باز کند و گرنه سؤالی که راهی به حقیقت نداشته باشد؛ خود پاسخش به جز ارضاء نفس به چه کار می‌آید؟

از طرفی فلسفه اگر از الهیات جدا انگاشته شود آیا جز این است که دیگر راهی به عرفان به عنوان اوج فلسفه (به گواه استاد دینانی) نخواهد داشت و بایستی در کنج قهوه‌خانه‌ها به صیرورت آن نظاره کرد.

و اما ملکیان...

مصطفی ملکیان فردی است که پیش از این طی اظهاراتی مدعی شده بود امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) در ماجرای صلح با معاویه با یکدیگر دچار اختلاف شده‌اند.

او که در فتنه سال ۸۸ در حمایت از جنبش سبز، میان اغتشاشگران نیز حضور یافته است، در مقطعی درباره «مردم» اظهار کرده بود: اکثر مردم در جهت تشخیص ندادن مصلحتشان مثل عوام‌الناس و کودکانند.

این فرد که از مناظره درباره آرای خود نیز طفره می‌رود؛ همچنین زمانی در دهه ۷۰ گفته بود: «معتقدم که مدرنیته با دینداری سازگار نیست و جان کلام من برای نشان دادن این ناسازگاری این است که به نظر من قوام دینداری به تعبد است. مادامی که شما نسبت به سخن کسی یا کسانی متعبد نباشید، نمی‌توان گفت که شما دیندار هستید. کسی مسلمان است که در سخن پیامبر به هیچ وجه چون و چرا نکند... اما از سوی دیگر به نظر من قوام مدرنیته به عقلانیت است... در دین‌داری تعبدی هست که با عقلانیت، یعنی خوداندیشی و داوری استقلالی سازگاری ندارد».

لازم به ذکر است، قبل از ملکیان، محسن میردامادی، دیگر فعال اصلاح‌طلب نیز طی اظهاراتی خواستار دفاع احزاب سیاسی از جمهوریت در مقابل اسلام شده بود.

عامل آشوب‌های تهران و مشهد، قالیباف بود

هادی بهادری، از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس و عضو کمیسیون عمران به تازگی در بخشی از یک گفت‌وگو در اشاره به ماجرای همیشگی طرح تحقیق و تفحّص از شهرداری تهران؛ ادعا کرده است که این طرح به دلیل انتخابات ۹۶ مکتوم مانده است.

او همچنین می‌گوید: ما معتقدیم حتی اگر طرح موضوع تفحص در آن برهه خاص زمانی به صلاح نبوده، اکنون شرایط تغییر کرده و دیگر دلیلی برای ممانعت از انجام تفحص وجود ندارد.

بهادری افزوده است: سوال ما از مخالفان تفحص این است که در شرایطی که قالیباف دیگر در شهرداری تهران مسئولیت ندارد، چرا دوستان همچنان مخالف انجام تفحص هستند که پاسخ‌شان این بود که انجام این تفحص در شرایط فعلی هم تتمه همان دعواهای سیاسی گذشته است.

عضو فراکسیون امید اصلاح‌طلبان می‌گوید:‌«متاسفانه مردم هنوز جواب درخوری دریافت نکرده‌اند و سوالشان این است که چه اتفاقی در این رابطه افتاد. اساساً چرا این مسئله و احتمال بروز تخلفاتی در شهرداری تهران مطرح شد و چرا ناگهان منتفی شد. اگر واقعاً تخلفی صورت گرفته، چرا نباید برخورد شود و اگر تخلفی نیست، چرا اجازه بررسی داده نمی‌شود... واقعیت این است که همین طرح سوالات بی‌جواب به شورش، نارضایتی، اغتشاش و مسائل امنیتی تبدیل می‌شود.»

*مشخص نیست چرا جریانات مخالفت مدیریت جهادی و عملکرد محمدباقر قالیباف حتی هنوز «از مرده او نیز پرهیز می‌کنند» و با اینکه قالیباف دیگر در هیچ سمت مدیریتی حضور ندارد اما او را مانع کارهای خود معرفی می‌کنند؟

فراکسیون امید اصلاح‌طلبان که در جریان انتخابات مجلس در اسفند ۹۴ ادعای پیروزی کرد و حتی به همین واسطه مردم شهرستان‌های کشور را نیز «عقب‌مانده سیاسی» جلوه داد (چون مثل تهران بصورت لیستی به اصلاح‌طلبان رأی نداده بودند!) اکنون از چه روست که ادعا می‌کند توانایی به جریان انداختن طرح تحقیق و تفحص از شهرداری تهران را ندارد!؟

آیا این ادعا در نزد مردم ایران پذیرفتنی است!؟

مسئله دیگر آنست که به گواه تمام کارشناسان کشور، بلوای اخیر ثمره عملکرد اقتصادی دولت آقای روحانی و خواسته‌های سیاسی و اجرایی اصلاح‌طلبان بوده است.

اما شاهدیم که افرادی که خود مسئول شکل‌گیری «وضع موجود» هستند انگشت اشاره را به سمت دیگران دراز می‌کنند و از این می‌گویند که مسئول بلوای اخیر شورای نگهبان است، قالیباف است، صدا و سیماست و غیره...[۲]

لازم به اشاره است که جریان سیاسی خاص که هم‌اکنون و پس از آشکار شدن نشانه‌های فتنه اقتصادی به دنبال «ناکارآمدنمایی» از نظام اسلامی است؛ تلاش دارد تا منصه‌های کارآمدی نظام را محو و به عوامل آن حمله کند.

گزارش ۵۰۰ صفحه‌ای سراسر منفی‌نمای نجفی از عملکرد قالیباف در کنار اظهاراتی شبیه به آنچه که در بالا اشاره شد؛ بخشی از همین پازل است.

صحبت‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه ورود همه‌جانبه نهادهای قضایی، نظارتی و امنیتی به این رفتارها و اظهار نظر آنها در زمینه عیار درستی یا نادرستی ادعاهای اصلاح‌طلبان درباره عملکرد آقای قالیباف، حقایق بزرگی را برای افکار عمومی مشخص خواهد کرد.

گفتنیست، مقامات قوه قضائیه پیش از این و در ماجرای دروغ «املاک نجومی» صراحتا بیان کردند که هیچ فساد سیستماتیکی در شهرداری تهران نبوده، سطح تخلفات ادعا شده هرگز نجومی نیست و همان چند تخلف رخ داده نیز ربطی به شخص شهردار تهران نداشته است.

واکنش عارف به نمایندگی جریان اصلاحات در انتخابات ۱۴۰۰

محمدرضا عارف، فعال اصلاح‌طلب و رئیس فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی به تازگی در قسمتی از مصاحبه خود با روزنامه اعتماد و هنگامی که از او پرسیده می‌شود «احیانا برنامه ای برای انتخابات ریاست جمهوری ندارید؟ ! » می‌گوید: ما نمی خواهیم با شعار رای بخریم. ما انتظار داریم جامعه براساس شناخت افراد، توانایی آنها، کارایی آنها و نقش آفرینی شان رای دهد. مطمئن باشید بنده هرگز حرکتی در مجلس با نگاه به آینده خودم، نخواهم کرد. امکان ندارد. این را خلاف وظایف نمایندگی می دانم. انجام وظیفه نمایندگی و هدایت و هماهنگی و انسجام بخشیدن به فراکسیون امید و فعال نگه داشتن همه نمایندگان این فراکسیون و رایزنی با آنها را مهم ترین رسالت خود می دانم. البته این نکته را باید تاکید کنم بحث انتخابات ۱۴۰۰ بحثی زودهنگام است.

خبرنگار اعتماد در این لحظه به عارف می‌گوید: «اگر شما در جایگاه نماینده جریان اصلاحات باشید، چطور؟ ! » و او پاسخ می‌دهد: اگر بخواهم این کار را انجام دهم، دیگر نماینده این جریان نیستم. آن زمان اهداف خودم را نمایندگی می کنم. اگر بخواهم جریان را نمایندگی کنم، همین کاری که الان می کنم را درست می دانم...

*چهره‌ها و رسانه‌های جریان سیاسی خاص، از قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶ حتی، واگویه‌های خود درباره انتخابات ۱۴۰۰ را آغاز کردند.

پیش از این و چند ماه قبل بود که محمد عطریانفر، از فعالان حزب کارگزاران سازندگی در بخشی از مصاحبه خود با نشریه صدا گفته بود:

 

«تصور ما بر این است که اگر در سال آینده ارزیابی و بررسی روشن‌تری از وضعیت کابینه نداشته باشیم، شرایطمان در سال ۱۴۰۰ سخت‌تر هم خواهد شد. از این جهت توصیه می‌شود که اصلاح‌طلبان برای ۱۴۰۰ حداقل از سال آینده در فکر و اندیشه این باشند که گزینه قابل قبولشان را مطرح کنند. گزینه‌ای که بتواند هم وجاهت ملی داشته باشد و هم از ظرفیت شخصی برخوردار باشد. ضمن اینکه این فرد هم نقش و هم قدرت کافی برای ایجاد تعامل با حوزه‌های دیگر قدرت کشور را داشته باشد. اصلاح‌طلبان باید این گزینه را پیدا کنند و برای آینده روی آن سرمایه‌گذاری کنند. در چنین وضعیتی آقای جهانگیری یکی از مهم‌ترین ظرفیت‌ها است و باید روی آن تاکید کرد.»

محمدعلی ابطحی، مشاور پارلمانی رئیس دولت اصلاحات نیز طی اظهاراتی در اشاره به انتخابات ۱۴۰۰ تصریح کرد:تصور من این است، اگر کاندیداتوری آقای جهانگیری قطعی است باید از دولت جدا شود و فاصله بگیرد شرایط بهتری برای رای آوردن خواهد داشت. البته شرایط زمان نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری مولفه های خاصی خواهد دارد که نمی توان از الان پیش بینی  و قضاون خاصی کرد.

فیض‌الله عرب‌سرخی هم اصلاح‌طلب دیگری است که زمانی در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا در پاسخ به این سؤال که «جریان اصلاحات برای انتخابات بعدی چه برنامه‌ای دارد؟» اظهار کرد:اصلاحات یک جریان سیاسی است که بخش اصلی جامعه را در برمی‌گیرد. تعدادی از افراد آن شناخته شده که حرفشان بیشتر شنیده می‌شود کسانی نیز کمتر شناخته شده هستند که طبیعتاً حرفشان کمتر دیده می‌شود. قطعاً این اشخاص تکاپو و تلاش می‌کنند که دیده شوند. سال ۱۴۰۰ مثل سال‌های ۹۶ و ۹۲ اصلاح‌طلبان نامزدی خواهند داشت و اگر هم اجازه ندادند قطعاً نامزدی خواهند یافت که از آن حمایت کنند.

در ایام پیشاانتخابات ۹۶، این، عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات بود که طی اظهاراتی در کنگره حزب انجمن اصلاحات گفت: باید مسیری برویم که مسیر ۹۲ و ۹۴ را در ۹۶ ادامه دهیم و برای ۹۸ و ۱۴۰۰ برنامه‌ریزی کنیم.

قبل از او نیز حمیدرضا جلایی‌پور در همان روزها در یک مصاحبه تأکید کرد: آقای جهانگیری در مناظره‌ها بسیار خوب ظاهر شد و اینکه اصلاح طلبان در سال ١٤٠٠ روی آقای جهانگیری حساب کنند، ایده بی ربطی نیست!»

داریوش قنبری هم بر «رئیس‌جمهورساز شدن روحانی» تأکید کرده و ابراهیم اصغرزاده، دیگر فعال ستادی اصلاح‌طلب است که زمانی در یک مصاحبه با اشاره به انتخابات ۱۴۰۰ گفته بود: از حالا پیش‌بینی می‌کنیم اصلاح‌طلبان در ۱۴۰۰ در شرایطی می‌توانند موفق باشند و ثبات اجتماعی را حفظ کنند و اعتمادبنفس خود را بالا ببرند که دستاوردهای چهار سال دوم دولت روحانی برای مردم نتیجه ملموس به همراه داشته باشد.

لازم به ذکر است که گفت‌وگوی روزنامه اعتماد با عارف درباره کاندیداتوری‌اش به نمایندگی از اصلاح‌طلبان در سال ۱۴۰۰ در حالی است که برخی دیگری از نحله‌های جریان چپ صراحتا مخالف این امر هستند و اعتبارزدایی از عارف و تخریب او را در دستور کار دارند.

در همین راستا روزنامه آرمان به تازگی در مطلبی با عنوان «فراکسیون امید، ناامید از عارف» نوشت:با توجه به جمع‌بندی‌ها درباره عملکرد فراکسیون امید برخی تغییرات در هیات‌رئیسه این فراکسیون لازم به نظر می‌رسد. محمدرضا عارف با سیاست سکوت نتوانست چندان گامی بلندی در راستای تحقق انتظارات اصلاح طلبان و آنهایی باشد که با امید تحقق خواست ملت به لیست امید رأی دادند. به اذعان برخی انتخابات هیات رئیسه فراکسیون امید زودتر از موعد مقرر که احتمالا شهریورماه سال آینده است برگزار شود... تصور بر این بود که او می‌تواند با ریاست بر فراکسیون امید در مسیر تحقق خواست اصلاح طلبان گام‌های اساسی بردارد و از سوی دیگر با ریاست او بر این فراکسیون تاحدودی از دلگیری‌اش برای شکست در ریاست مجلس کاسته خواهد شد اما گذشت زمان نشان داد آقای عارف در این جایگاه هم آنچنان که مورد انتظار است قوی عمل نکرده است.

برخی احزاب اصلاح‌طلب نیز ماجرای اشاره پسر عارف به «ژن خوب» را یک ذنب لایغفر در جریان شکل‌گیری انتقادات گسترده علیه اصلاح‌طلبان می‌دانند.

منبع: مشرق

 

مطالب پیشنهادی