13:47 1396/10/13

به گزارش مفتاح، ای‌‏کاش آقای رئیس‏‌جمهور، آقای رئیس مجلس، آقای رئیس قوه‏‌ی قضائیه در خانه دو سه جوان بیکار با مدرک بالا داشتند تا می‌فهمیدند بیکاری یعنی چه! و ای‏‌کاش این آقایان بزرگوار، ممکن بود، ناشناخته به ادارات مراجعه می‌‏کردند و می‏‌دیدند که در این ادارات چه بر سر مردم می‌‏آید!

آیت‏‌الله علی‌اکبر رشاد رئیس و مؤسس این پژوهشگاه در ابتدای درس خارج فقه روز سه‌‏شنبه 12 دی‌‌ ماه در حوزه‌‌‌ی علمیه‏ امام رضا(ع) درباره اغتشاشات به ایراد سخنرانی پرداخت که مشروح آن در ادامه می‌آید:

اگر فرصت‏‌سوزی شود پشیمان خواهیم شد

بسم‌‏الله الرحمن الرحیم. قال علی علیه‌‏السلام: «إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ» (وسائل‏‌الشیعه، ج16، ص84). از کلمات نورانی امیر حکمت و عدالت و بلاغت این فقره‏‌ی کوتاه، اما عمیق و انیق، است که: «ضایع‌‏کردن فرصت‏‌ها مایه‏‌ی اندوه است». انسان وقتی از فرصت‏‌های فوق‏‌العاده و بدل‏‌ناپذیر استفاده نکند اندوه‏ناک و پشیمان خواهد شد. شرایط فراوانی پیش می‌‏آید که انسان می‌‏تواند از یک فرصت معنوی استفاده کند، ولی از آن بهره لازم را نمی‌‏برد و آن فرصت از دست می‌‏رود، و گاه یک فرصت‏ مادی مشروع برای انسان فراهم می‏‌شود، ولو به لحاظ دنیوی، اما از فرصت استفاده مناسب نمی‏‌کند و پشیمان و غمگین خواهد شد.

در این ایام اتفاقاتی در بعضی نقاط کشور رخ داد که بسیار معنی‌‏دار بود: هشدار و بیدارباشی بود به متولیان امور که از این فرصت طلایی و تاریخی که برای خدمت به اسلام، انقلاب، ایران و ملت، برای مردم مؤمن، انقلابی، دلسوز، وفادار و شیعه‌‏ی امیرالمؤمنین علیه‏‌السلام، در اختیار آنهاست کمال استفاده‏ را بکنند، والا این فرصت‌‏ها زودگذر و تکرارناپذیر است و وقتی از دست رفت مایه‏‌ی پشیمانی دنیوی و اخروی است، اگر کسی از این فرصت غفلت کند در پایان عمر پشیمان خواهد شد و در قیامت هم نادم و اندوهگین خواهد بود. اگر این فرصت از دست رفت هرگز جبران‏‌شدنی نیست؛ تا چه رسد به اینکه کسی به‏‌جای خدمت به این مردم باوفا و شیعیان علی علیه‏‌السلام به آنها خیانت کند. معطل و منعطل نگاه‌‏داشتن ظرفیت‌‏ها و امکانات ملی، دارایی‌های معنوی و مادی این ملت را به‏‌باددادن و راه را برای غارت بیت‏‌المال بازکردن، و اسف‏بارتر اینکه خود نیز در این غارت مشارکت‏‌کردن، دیر یا زود در این دنیا و قطعاً در آن دنیا مایه‏‌ی پشیمانی خواهد بود.

طبقات محروم و مستضعف، یعنی همان طبقه‏‌ای که انقلاب کردند، به‌‏ستوه آمده‏‌اند

اغتشاشاتی که این چندروزه در گوشه‌‏وکنار کشور اتفاق افتاد ذاتاً جنبه اعتراضی و مطالبه‏‌گرانه داشت و به‏‌حق بود، هر چند بیگانگان و بیگانه‏‌پرستان سعی کردند از آن سوءاستفاده کنند. طبقات محروم و مستضعف، یعنی همان طبقه‌‏ای که انقلاب کردند، از مشکلات اقتصادی و معیشتی به‌‏ستوه آمده‏‌اند. مردم از بیکاری جوانان به‏‌ستوه آمده‌‏اند. مردم از شرایط نامناسب فرهنگی به‌‏ستوه آمده‏‌اند. حضرات مقامات و مسئولان، به‏‌هوش باشید، و به‏‌هوش بیایید و وقتی رهبری بارها و بارها اتمام حجت می‏‌کند و بارها و بارها به ‏‌تندی تذکر می‏‌دهد، و مسئولان را در جلسات و ملاقات‏‌های خصوصی به‏‌شدت توبیخ و ملامت می‏‌کند و آنها را مؤاخذه می‏‌کند، و در عین حال باز هم آنها توجه نمی‌‏کنید برای مردم راهی باقی نمی‏‌ماند جز اینکه با فریادزدن و خروش‏‌برآوردن اعتراض کنند و حرف خودشان را به گوش مسئولان برسانند، البته اگر گوش شنوایی در بعضی از مسئولان باشد.

ای‌‏کاش آقای رئیس‏‌جمهور، آقای رئیس مجلس، آقای رئیس قوه‏‌ی قضائیه در خانه دو سه جوان بیکار با مدرک بالا داشتند تا می‌فهمیدند بیکاری یعنی چه! و ای‏‌کاش این آقایان بزرگوار، ممکن بود، ناشناخته به ادارات مراجعه می‌‏کردند و می‏‌دیدند که در این ادارات چه بر سر مردم می‌‏آید! و ای‏ کاش این آقایان پرونده‌‏ قضایی می‌‏داشتند که مثل دیگران 10 سال، 15 سال و 20 سال لاینحل می‏‌ماند تا می‌‏فهمیدند مردم از فرایند فرساینده‏‌ رسیدگی قضایی چه می‏‌کشند! و ای‏‌کاش این آقایان مسکن نداشتند و اجاره‏‌نشین بودند تا درک می‌‏کردند درد بی‏‌خانگی یعنی چه! کاش سر بُرج این آقایان در پرداخت اجاره‏‌ مسکن‌شان مشکل پیدا می‏‌کردند، آنگاه می‏‌فهمیدند که مردم زیر بار کمرشکن اجاره‌‏ مسکن چه می‏‌کشند! طبقات مستضعف و مردم بیچاره‌‏ای که با همه‏‌ وجود به میدان آمدند، هستی‏شان را صرف این انقلاب و اسلام کردند و با سخاوت تمام همه‏‌ موجودیت خود را خرج دین، استقلال کشور، آزادی و مبارزه با استبداد و مواجهه‏‌ با استکبار کردند، خانواده‏‌هایی که یک شهید، دو، سه و چهار شهید دادند انتظار چنین اوضاعی را ندارند (گریه استاد و حضار).

کاش مقامات هر کدام یک فرزند شهید یا برادر شهید داشتند، آنگاه …

کاش مقامات هر کدام یک فرزند شهید و برادر شهید داشتند، آنگاه می‏‌فهمیدند که این انقلاب چقدر ارزش دارد و برای مردم چند تمام شده و قدر این انقلاب را می‏‌دانستند. بنده هرگز بد کسی را نمی‏‌خواهم و تنها از باب اینکه بتوانم نکته را رساتر عرض کنم می‏‌گویم: ای‌‏کاش در خانه‏ بیماری داشتند و از این بیمارستان به آن بیمارستان می‏‌رفتند و بیمارشان را نمی‏‌پذیرفتند و اگر هم می‏‌پذیرفتند با هزینه‏‌های بسیار سنگین می‌‏پذیرفتند. ای‏‌کاش اینها دسترسی به اطبای حاذق و معتبر نمی‏‌داشتند. کاش برای آنها، به محض اینکه سرما می‏‌خوردند در بیمارستان وی‏،آی،‏پی و اتاق ویژه حاضر نمی‏‌کردند که سرماخوردگی‏شان را در وی،‏آی،‏پی بگذرانند. کاش مختصر کمردرد و پادرد و عمل آب مروارید چشمشان را به برلین و پاریس و اینجا و آنجا نمی‏‌بردند و مجبور بودند در همین بیمارستان‏‌های دولتی خودمان معالجه کنند. آنگاه می‏‌فهمیدند که مردم عادی فقیر بی‏‌پول و بی‌‏پارتی در این مراکز درمانی چه می‏‌کشند.

گاهی انسان بعضی از فقرا را می‏‌بیند که برای گذران زندگی تن به چه خفت و ذلت‏‌هایی که نمی‏‌دهند! زن سرپرست خانوار با چه مشکلاتی که بچه‏‌های قدونیم‌قد یتیمش را اداره نمی‏‌کند (گریه استاد و حضار)! پدر بیکار که 10، 20 سال است کار ندارد، چقدر شرمنده‏‌ بچه‏‌های گرسنه و فقیر خود است! پدر کارمند و کارگری که با حداقل حقوق بخور و نمیر چگونه زندگی می‌‏کند و در حقیقت جرعه‏‌جرعه مرگ را مزمزه می‏‌کند! کجا رفت عدالت اسلامی؟ کجا رفت آرمان‌‏های انقلاب؟ که یک فرد در همین کشور و در یک اداره یک میلیون حقوق بگیرد و دیگری پنجاه میلیون. این تبعیض‏‌ها را مردم تا کی باید تحمل کنند؟ والله این مردم حق دارند فریاد بزنند. این اقل حق آنها و بلکه تکلیف آنهاست که مردم دارند ادا می‏‌کنند تا صدایشان را به گوش مسئولان برسانند.

ای‏‌کاش بعضی مسئولان، این‏‌قدر نسبت به تجاوز به حریم فکری و اخلاقی، و استقلال فرهنگی و هویت این ملت بی‌‏تفاوت نمی‌‏بودند!

ای ‏‌کاش بعضی مسئولان، پس از سال‏‌ها هشدار و انذار رهبری، برای این شبکه‌‏های مجازی تدبیری می‏‌کردند. این‏‌قدر نسبت به تجاوز به حریم فکری و معنوی و اخلاقی و سیاسی و استقلال فرهنگی و هویت این ملت که از راه شبکه‏‌های مجازی، رسانه‏‌ها و ماهواره‌‏ها صورت می‏‌بندد، بی‌‏تفاوت نمی‌بودند. تهاجم فرهنگی جنگ بنیان‌‏برافکن است که هویت و هستی حقیقی ما را تهدید می‌‏کند. ای‌ کاش با شعارهای کاذب «جریان آزاد اطلاعات» مرزهای فکری و فرهنگی را به روی دشمن باز نمی‏‌گذاشتند. کسی نمی‏‌گوید باید ماهواره‌‏ها را بست، کسی نمی‏‌گوید باید شبکه‏‌های اجتماعی را بست، اما باید تدبیر کرد. کاش این جلسات شورای عالی مجازی مرتب تشکیل می‌‏شد و کاش وقتی تشکیل می‏‌شد در آن تصمیمات قاطع، روشن و کارآمدی گرفته می‌‏شد! کاش جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی با کمترین بهانه تعطیل نمی‌‏شد! و کاش زمانی که جلسات این شورا تشکیل می‌‏شد تصمیمات اساسی و کارسازی گرفته می‏‌شد! و کاش این نهادهای کارآمد و کارساز وظایفشان را آن‏چنان که باید ایفا می‏‌کردند. کاش شورای عالی انقلاب فرهنگی، آن‏چنان که رهبری معظم انقلاب می‏‌فرمایند، تبدیل می‏‌شد به ستاد فرماندهی فکر و فرهنگ کشور. ای‌کاش به‌‏جای اینکه با یک مشت ماده و تبصره خودمان را مشغول کنیم و اوقات و فرصت‏‌ها از دست برود، کاری برای صیانت از هویت ملی، ارزش‏‌های دینی و آرمان‏‌های انقلاب صورت می‏‌بست!

جغرافیای فکری و هویتی و اخلاقی مردم به اشغال دشمن درآمده است!

چرا اکنون، به محض اینکه آقایان مقامات ذره‏‌ای تهدید نسبت به حریم اقتدار و قدرتشان احساس کردند، به‌‏سرعت شبکه‏‌ها را بستند. آقایان! می‌‏گفتید نمی‏‌شود، پس چرا شد! می‏‌گفتید نباید چنین بشود، پس چرا کردید! الان هم می‏‌گویید شبکه‌‏ها را موقتاً بسته‏‌ایم و محدود کرده‏‌ایم، اگر این‌ها خسارت‌بار و زیانبار هستند چرا موقتاً؟ چرا فکر اساسی نمی‏‌کنید؟ چرا اینترانت ملی راه نمی‏‌افتد؟ چرا سرورها و مراکز همه‏‌ اطلاعات کشور در خارج از کشور است؟ این مصداق نقض قاعده‌‏ نفی سبیل و مصداق بارز راه بازکردن برای سلطه‏‌ کفر و تکفیر است. این رفتارها برخلاف قاعده‌‏ی نفی سبیل است، و بسا بدتر، خطرناک‏تر، زیانبارتر و خسارت‌بارتر از آن است که مرزهای فیزیکی مورد هجوم قرار بگیرد و دشمن وارد مرزهای سرزمینی جغرافیایی ما بشود. یک منطقه‏‌ی خاکی ناامن می‏‌شود، الان جغرافیای فکری و عقیدتی و اخلاقی مردم به اشغال دشمن درآمده است، الان پستوخانه‌‏های مردم ناامن شده است، الان درون خانه‏‌های مردم ناامن شده است، سپاه کفر اندرونی خانه‌‏ها را اشغال کرده. ذهن‏‌ها را کفر اشغال کرده. آیا براساس قاعده‏‌ی نفی سبیل نباید با این حمله و هجوم و سلطه و سیطره‌‏ی کفر و ظلم و استکبار مقابله بشود؟

این‏همه گفته می‌‏شد زیربار نمی‏‌رفتید، چطور شد که ظرف چند ساعت آنها را مسدود کردید! حال که بستید چرا می‌‏خواهید دوباره آنها را آزاد کنید؟ آیا این بدان معنا نیست که شما فقط از تهدید سیاسی و به‏ مخاطره افتادن مقام و جایگاه سیاسی‌‏تان نگران و نسبت به آن حساس هستید و بس، اما نسبت به فرهنگ، هویت، سبک زندگی، اخلاق و دین هرگز! چرا تصمیم اساسی نمی‏‌گیرید که کشور را از شبکه‏‌های بیگانه بی‏‌نیاز کنید؟ جزئی‌‏ترین اطلاعات شخصی، فردی، اجتماعی، سیاسی، دولتی، اداری، اقتصادی و دینی در سرورهای برون‏‌مرزی و در اختیار بیگانگان است و آیا این مساوی با «اخذ کفار بمثابه بطانه نیست» و حرام و خلاف نیست؟ آنها براساس همین اطلاعات است که برای ما برنامه‏‌ریزی می‌‏کنند. آقایان برای این امور تدبیری بکنید.

چرا آسیب‌‏های اجتماعی مورد توجه نیست؟

بارها مقامات صالح گفته‌‏اند، مسئولان دلسوز گفته‌‏اند، مراجع فرموده‏‌اند، رهبری معظم انقلاب فرموده است. چرا آسیب‏‌های اجتماعی مورد توجه نیست؟ سه، چهار ساعت گزارش می‌‏دهند؛ رهبر انقلاب در همان جلسه گریه می‏‌کنند؛ از آن جلسه تا امروز چه‌‏کار درخوری کرده‌‏اید؟ چه اتفاقی افتاده است؟ این آسیب‏‌های اجتماعی روزی سر باز می‏‌کند و نظام، دین، ملت و استقلال ما را تهدید می‏‌کند.

اختلافات بس است، کار از جناح‏‌گرایی گذشته است، جناح‏‌پرستی بس است، این جناح‌‏بندی‏‌ها و جناح‏‌ها به‌‏جای اینکه بال انقلاب باشند وبال انقلاب شده‌‏اند! آقایان اولاً برای خدا، و اگرنه، لااقل به‏‌خاطر حفظ مقام و موقعیت خودتان، از این کارها دست بردارید و به کار مردم بپردازید.

اما باید به‏‌طور مضاعف تأسف خورد که آقایان این فرصت‏‌ها را درک نمی‌‏کنند و برای از دست‏رفتن فرصت‏‌ها غصه نمی‏‌خورند. امروز مختصر اغتشاشاتی که اینجا و آنجا صورت گرفت، این‏ آقایان، بسا تحت فشار، به هوش آمدند، ولی همین فرداست که فراموش خواهند کرد. آقایان باید تدبیر کنند و ببینند باید چه کنند که این فریادها دیگر برنخیزد، نه اینکه فریادها را در گلو خفه کنند، بلکه اقدامی کنند که مردم دیگر در سینه فریادی نداشته باشند. مشکلات مردم قابل حل است. مگر وعده نمی‌‏کنیم که سالی بیش از 900 هزار فرصت شغلی ایجاد خواهیم کرد و حتی عدد را ریز اعلام می‏‌کنیم! کجاست؟ کدام فرصت شغلی ایجاد شده؟ چرا مرتب آمار بیکاری و بیکاران افزایش پیدا می‏‌کند؟ چرا برای بیکاری جوانان و آسیب‏‌های اجتماعی و فقر این مردم و حل مشکلات اداری قدمی برنمی‏‌داریم؟

در این حوادث، برای جهانیان و مردم ما معلوم شد: قدرت‏‌ها و عمال آنها چقدر بیچاره‌‏اند!

در این حوادث برای جهانیان و مردم ما معلوم شد، غافل‌‏تر از بعضی مسئولان وظیفه‌‏ناشناس داخلی، قدرت‌‏ها و عمال و نواب این قدرت‏‌ها هستند. بیچاره‌‏ها از اینکه سی، چهل نفر در گوشه و کنار این کشور عظیم، مقتدر و آرام چهار تا شعار دادند، چقدر ذوق‌‏زده شدند! چقدر مستکبران مغرور، حقیر هستند! واقعاً این حقارت روح است که در چنین مواقعی این‏گونه بروز می‏‌کند. ترامپ به ‏‌ظاهر رهبر و رئیس‌‏جمهوری ابر ابرقدرت کنونی است! از اینکه چهار نفر در فلان گوشه‏‌ یک شهرستان در ایران شعار داده‏‌اند ذوق‌‏زده شده و ظرف 24 ساعت سه بار برای آنها پیام می‏‌فرستد. این نشانه‏‌ حقارت، درماندگی و فلک‌‏زدگی است که به این‌‏چنین امور ساده که هزار از این نوع در کشورهای مختلف اتفاق می‌‏افتد، این‌‏قدر ذوق‌‏زده شده‏‌اند و دل بسته‏‌اند!

این‏قدر فلک‌‏زده‌‏اند که «الغریق یتشبث بکل حشیش». اینها این‏‌قدر درمانده‌‏اند که برای نجات خود به این‏ دستاویزه‌ای سست و سخیف چنگ می‌‏زنند و تصور می‏‌کنند با این قضایا این نظام عظیم و قدرتمند که آنها را در منطقه به‌‏ستوه آورده و دولت‌‏هایی را که نابه‏‌حق در معرض سقوط قرار می‌‏گیرند از سقوط حفظ می‏‌کند، آنگاه خودش سقوط کند و آسیب ببیند؟ این آرزوها را به گور خواهید برد. این نشانه‌‏ی نهایت فلاکتِ قدرت‏‌ها، شبه‏‌قدرت‌‏ها و عمال آنهاست. سعودی‏‌های بیچاره و صهیونیست‏‌های بیچاره‌‏تر ذوق‌‏زده شده‌‏اند که در اینجا و آنجا چهار تا جوان شعار داده‌‏اند و شیشه شکسته‌‏اند!!!

این اتفاقات، در عین تلخ‌‏بودن، اقتدار کشور و خردمندی ملت را آشکار ساخت

این اتفاقات برای مردم ما بسیار معنادار بود که ببینند و بدانند که ما چقدر مقتدریم و بیگانگان و بدخواهان چقدر دست‏‌خالی هستند و به چه چیزهایی تشبث می‏‌کنند. گاهی می‌‏گویند حمله‌ نظامی می‏‌کنیم. اگر از شما برمی‏‌آمد و جرأت می‏‌کردید تا به حال حمله کرده بودید. چنان‏که تحریم اقتصادی از دستتان برآمد و کردید. آیا فراتر و گسترده‏‌تر از این برای آنها میسر بود؟ ممکن نبود و اگر بیش از این از دستشان برمی‏‌آمد حتماً انجام می‏‌دادند. اگر می‏‌توانستند حمله‏‌ی نظامی کنند هرگز معطل نمی‌‏شدند. اینکه از این فرصت‏‌های سخیف، بی‌‏خاصیت و بی‏‌ثمر و فوق‌‏العاده مبتذل و کوچک نمی‏‌گذرند، آیا از امکانی مثل حمله‌‏ نظامی که خیال می‏‌کنند با آن می‌‏توانند کشور را اشغال کنند و نظام را سرنگون کنند، صرف‏‌نظر می‏‌کنند؟ نمی‌‏توانند و هرگز نخواهند توانست.

به مردم هم باید گفت حواسشان باشد. آنچه را باید انجام بدهند، از راه قانونی انجام بدهند. نباید مردم را تشویق کنیم که به خیابان‏‌ها بیایند و اگر هم به خیابان می‌‏آیند باید با مجوز حضور پیدا کنند. نقض قانون نکنند، اما حواسشان باشد، اگر دقت نکنند ممکن است دشمن از تحرکات ناسنجیده و غیرقانونی سوء استفاده کند، دیدید افرادی نفوذ کردند و به مقدسات اهانت کردند، قرآن سوزاندند! پرچم کشورمان را آتش زدند! این افراد با اسلام و ملیت، استقلال و هویت ما مشکل دارند که این‏گونه حقد و کینه‌‏ی نهفته در درون چرکین خود را آشکار کردند! در این حوادث، کفر و تکفیر، یهود و صهیونیسم، مسیحیت امریکایی‏ و اسلام امریکایی که اسلام سعودی‏‌هاست، صف واحد شدند و خواستند بر این موج سوار شوند. باید حواسمان باشد که چگونه رفتار و عمل کنیم.

فقر و کفر در فرهنگ دینی ما همسایه‌‏ همند. اگر فقر بیاید کفر آمده

مسئولان نیز باید کاری کنند که کار به اینجا نکشد و کارد به استخوان مردم نرسد. فقر را درک کنند. آقایان مسئولان نمی‌‏دانید فقر چیست؟ آقایانی که ده سال، بیست سال و سی و چهل سال است که برخوردار هستید؛ آقایانی که حتی درِ اتومبیل خود را خودتان زحمت نمی‌‏کشید باز کنید و دیگران برایتان باز می‏‌کنند، آقایانی که وقتی می‏‌خواهید روی صندلی بنشینید دیگران باید آن را جابه‌‏جا کنند، کجا می‌‏دانید طعم تلخ فقر چیست؟ کاش می‏‌دانستید! «الفقر و ما ادراک مالفقر». به تعبیر رسول خدا (ص): «کادَ الفقرُ اَن یَکونَ کُفراً». از این مردم توقع نداشته باشید با فقری که کارد را به استخوان‌شان رسانده، انقلاب و نظام و العیاذ بالله، دین را حفظ کنند. فقر و کفر در فرهنگ دینی ما همسایه‏‌ هم هستند. اگر فقر بیاید کفر آمده. اگر این نظام اسلامی را خوب اداره نکنید، به وعده‏‌های خود عمل نکنید و عدالت علوی را اجرا نکنید، مردم دین‏‌شان را از دست می‏‌دهند. اگر به سبک زندگی اسلامی تحقق نبخشید، اگر الگوی پیشرفت را بر مبنای اسلام و نیاز ایران تحقق نبخشید، بدانید این مردم العیاذبالله حتی ممکن است از انقلاب و اسلام هم دست بردارند. آنگاه بار گناه تاریخی این فاجعه‌‏ بزرگ بر دوش شما خواهد ماند و در قیامت باید پاسخگو باشید و معلوم نیست که در قیامت در عداد و در کنار کدام ستمکاران و کفرپیشگان و ظالمان قرار بگیرید.

مردم به اغتشاش‌‏گران، اعتنا نکردند؛ از مردم خردمند، صبور و نجیب باید تشکر کرد

این روزها بسیار روزهای اندوهگینی است. گرچه این حوادث به‌‏لحاظ صوری کوچک بود، اما این مسأله حکایت از این دارد که مردم ما دارند رنج می‏‌کشند و در عین و همزمان از این حکایت دارد که مردم ما همچنان صبور هستند. ببینید در کنج و گوشه‌‏ مملکت چند جا این اتفاقات رخ داد و مردم اجابت نکردند و به خیابان نیامدند. هر جا سی، چهل و حداکثر صد نفر به خیابان آمدند، اما مردم با جمعیت‌‏های میلیونی از انقلاب و نظام حمایت کردند. این به چه معناست؟ یعنی این مردم از فقر رنج نمی‌‏برند؟ از مشکلات اداری رنج نمی‏‌برند؟ از بی‏‌عدالتی‌‏ها خسته نشده‌‏اند؟ نه‌‏خیر؛ این یعنی مردم نجیب هستند، نگران انقلاب و نظام و هویت و هستی کشور هستند و نگران منافع و مصالح ملی هستند و به همین دلیل هم‌‏صدایی نکردند و این حرکت‏‌ها پایگاه ملی نداشت و ندارد. از این مردم خردمند و صبور و نجیب باید تشکر کرد.

مردم باز هم تحمل می‏‌کنند و اینکه مردم میلیونی به خیابان نیامدند خیلی معنی‏‌دار بود و ای‏‌کاش شورای عالی امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، دستگاه دولت، مجلس، مسئولان عالی قوه‏‌ی قضائیه، مراجع تصمیم‌‏ساز و تصمیم‌‏گیر، پدیده‏‌ این چند روز اخیر را هم مطالعه و آسیب‌‏شناسی کنند، و هم به پیام‌‏های عمیق این رویدادها توجه کنند. یکی از پیام‏‌های این اتفاقات این بود که با اینکه مردم خسته و در رنج هستند و از فقر و بیکاری و بدکاری‏‌ها به‏‌ستوه آمده‏‌اند، ولی حاضر نیستند به خیابان‌‏ها بیایند. هرچه دشمن تلاش کرد نشد. تمام دشمنان ما هم‏زبان شدند و پیاپی پیغام فرستادند و چهار نفر هم به خیابان آمدند، ولی مردم حتی تماشاچی هم نشدند و اصلاً تجمع عمده‌‏ای صورت نپذیرفت. این مسأله خیلی معنی‌‏دار بود. مسئولان باید قدر این ملت باوفا، باهوش، نجیب و صبور را بدانند، ولی صبر مردم هم حدی دارد!

منبع:فارس

مطالب پیشنهادی