14:35 1396/05/31

به گزارش مفتاح، مرویان حسینی در این مصاحبه از اتهاماتی که دو دهه علیه شهید لاجوردی مطرح می‌شود، پرده برداشت.

شهریور ماه 1377، صدای شلیک گلوله‌ای ناگهان بازار تهران را به‌هم ریخت. شهید اسدالله لاجوردی رئیس سابق سازمان زندانها، در حالی که در مغازه‌اش دربازار تهران مشغول به کار بود، مورد حمله منافقین قرار گرفت و به شهادت رسید.

سید اسدالله لاجوردی در سال 1314 در  تهران به دنیا آمد. در در دومین سال تحصیلی در دبیرستان، ترک تحصیل کرد و کنار پدر به کار مشغول شد، بااین‌همه، درس را در منزل ادامه داد و  علاوه بر این ادبیات عرب و علوم حوزوی را در حد کفایه فراگرفت و جلسات تفسیر قرآن در منزلش تشکیل داد.

وی در زمانی که بعد از ترک تحصیل، در بازار تهران مشغول کار بود با جمعیت مؤتلفه اسلامی آشنا شده به عضویت شورای مرکزی آن درآمد.

لاجوردی پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور نخست‌وزیر رژیم پهلوی بازداشت و به تحمل 18 ماه حبس محکوم شد، همچنین در اردیبهشت 1349 به‌اتهام حمله به دفتر هواپیمایی ال‌عال وابسته به رژیم صهیونیستی، پس از برگزاری مسابقه فوتبال میان تیم ملی فوتبال ایران و تیم ملی فوتبال این رژیم بازداشت شد. وی پس از محاکمه به 18 سال حبس جنایی محکوم شد. وی به‌همراه بسیاری از زندانیان در 27 مرداد 1356 آزاد شد.

آن شهید مظلوم پس از انقلاب اسلامی مسئولیت‌های مختلفی از جمله عضویت در کمیته استقبال امام خمینی(ره)، دادستانی انقلاب تهران و ریاست سازمان زندانها را به‌عهده داشت و بعد از اتمام مسئولیتش در سازمان زندانها به شغل روسری‌فروشی در بازار تهران ادامه داد تا اینکه در اول شهریور 1377 به شهادت رسید.

در ایام سالگرد شهادت لاجوردی با سید محمدعلی مرویان حسینی معاون شهید لاجوردی در دوران ریاستش در سازمان زندانها که از اول انقلاب تا زمان شهادتش با وی هم‌نشین بوده گفت‌وگو کردیم تا درباره شخصیت لاجوردی و برخی ادعاها و اتهاماتی که علیه ایشان مطرح می‌شود پاسخ دهد.

متن مصاحبه با معاون شهید لاجوردی که با تمایل وی به‌صورت مکتوب انجام شد از منظرتان می‌گذرد:

مبدأ آشنایی شما با مرحوم لاجوردی از چه‌زمانی آغاز شد و چندسال با ایشان سابقه همکاری داشتید؟ علت علاقه‌‌مندی شما به ایشان چه بود؟

منشأ آشنایی من با مرحوم شهید لاجوردی از طریق دوستان مؤتلفه بود که به‌دنبال آن توفیق پیدا کردم در دو دوره مسئولیت ایشان، در دادستانی انقلاب اسلامی مرکز و سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور در خدمت ایشان بودم. شهید لاجوردی(ره) ویژگی‌های رفتاری، اخلاقی و مدیریتی ممتازی داشت که ذکر ابعاد تمامی آنها از حوصله این مصاحبه خارج است و مجال مفصلی را می‌طلبد.

** علت علاقه‌مندی‌ام به لاجوردی صداقت و پاک‌دستی و ساده‌زیستی‌اش بود

عمده‌ترین علت علاقه‌مندی و ارادت اینجانب به این شهید بزرگوار، صداقت، پاک‌دستی، ساده‌زیستی و دقت و حساسیت و مراقبت ستودنی ایشان به مقوله بیت‌المال است که گمشده امروز ماست و در این روزها کمتر به چشم می‌خورد.

این ویژگی شهید زبانزد همه کسانی است که او را می‌شناسند و احیاناً با او کار کرده‌اند که در بحث بیت‌المال بسیار سخت‌گیر بود و با احدی ملاحظه نداشت. خاطرم هست فرزند ایشان که پزشک است، یک روز وقت ناهار به سازمان زندان‌ها آمد و با تعارف شهید لاجوردی ناهار مهمان ایشان بود و پس از رفتن ایشان شهید لاجوردی، معادل دو برابر هزینه جیره ناهار زندان به برادری که راننده و محافظ ایشان بود، داد که به حساب سازمان واریز نماید.

** شناخت عمیق لاجوردی از منافقین

یکی از نقاط بارز شخصیت مرحوم لاجوردی نفاق‌شناسی ایشان و حساسیت‌‌شان به گروه‌هایی مانند منافقین بود. به‌نظر شما این ویژگی در آن مرحوم از چه نشأت می‌گرفت، آیا علاوه بر منافقین به سایر گروه‌های منحرف هم حساسیتی داشتند؟ خاطره مشخصی از برخورد ایشان با این گروه‌ها دارید بفرمایید.

مهم‌ترین دلیل شناخت شهید لاجوردی(ره) از جریان نفاق و منافقین به‌نظر بنده در این دو مورد نهفته است: اول مطالعه عمیق شهید لاجوردی از قرآن کریم و شناخت روش‌ها و رفتارهای منافقین که از زبان وحی الهام گرفته و دوم، هم‌بندی و معاشرت طولانی و تنگاتنگ ایشان در دوره‌های مختلف بازداشت و زندان‌ دوران ستمشاهی با عناصر و رهبران جریان نفاق و بحث‌های گوناگونی که با آنها داشته و زمینه‌های شناخت هرچه بیشتر از این جریان التقاطی را فراهم کرده است.

شهید لاجوردی(ره) نقل می‌کرد، "من در زندان، لباس شسته و خیسم را هم روی طنابی که منافقین در هواخوری بند زندان اوین کشیده بودند، پهن نمی‌کردم".

این شناخت به‌نظر من منحصر به منافقین هم نبود، شهید لاجوردی(ره) با بصیرت و جریان‌شناسی خاص خودش به همان میزان که منافقین را می‌شناخت، سایر جریان‌های منحرف و گروهک‌ها از جمله جریانات الحادی و مارکسیستی چپ را نیز می‌شناخت و این مهم از بحث‌ها و گفتگوهایی که در مناظرات و مباحثات بین شهید لاجوردی و رهبران گروه‌های مارکسیستی در حسینیه زندان اوین و در جمع زندانیان انجام می‌شد، به‌خوبی هویدا بود.

** ادعای اعدام بدون محاکمه توسط لاجوردی سست و بی‌اساس است

عده‌ای اخیراً ادعاهایی علیه شهید لاجوردی مطرح می‌کنند، از جمله گفته می‌شود ایشان حسین روحانی از بنیانگذاران پیکار و همچنین محمدرضا سعادتی را بدون هماهنگی اعدام کرده است. آیا این ادعاها صحیح است؟ با توجه به شناخت شما از شهید لاجوردی اطلاعی از این مسئله دارید؟

ادعای اعدام بدون محاکمه یا بدون هماهنگی برخی زندانیان آن‌قدر سست و بی‌اساس است که نیازی به پاسخ ندارد، لکن از باب توضیح عرض می‌کنم سوابق و آرشیو محاکمه‌های گروهک‌های مارکسیستی از جمله «اتحادیه کمونیست‌های ایران»، عاملین جنایت خونین کشتار و به شهادت رساندن مردم بی‌گناه آمل که اخیراً از شبکه مستند صدا و سیما پخش شد، نشان داد که نه‌تنها رهبران این جریان بلکه اعضای ریز و درشت این گروهک، در محضر دادگاه انقلاب اسلامی حاضر شده از خود دفاع می‌کردند!

حال چگونه شخصی مثل حسین روحانی که ابتدا از رهبران جریان نفاق بوده و سپس با انشعاب از این جریان، گروهک الحادی «پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» را تأسیس و رهبری نموده، بدون هماهنگی و محاکمه به جزای اعمالش برسد؟ اساساً چه دلیلی دارد که حسین روحانی ــ به‌تعبیر سؤال ــ بدون هماهنگی محاکمه شود؟ اگر مراد این است که شخص یا اشخاصی به‌دنبال رهانیدن وی از مجازات بوده‌اند، شهید لاجوردی(ره) که اهل سفارش و توصیه‌پذیری نبود.

** مخالفان لاجوردی در خوش‌بینانه‌ترین حالت اطلاعات‌شان دقیق نیست

بنابراین قطعاً این ادعا، ادعای کذب و باطلی است و کسانی که این ادعا و مشابه آن را مطرح می‌کنند، در خوشبینانه‌ترین وجه باید گفت اطلاعات‌شان دقیق نیست و تحت تأثیر و القای جریانات معاند و دشمنان انقلاب، اظهار نظر می‌کنند و می‌خواهند این شائبه را تقویت کنند که دادگاه‌های انقلاب اسلامی در آن زمان، هیچ تشریفات و قواعدی را در جریان محاکمات و دادرسی‌ها رعایت نمی‌کرده است تا از این طریق عملکرد دادستانی و دادگاه انقلاب را تضعیف کنند و زیرسؤال ببرند.

شیوه مدیریت ایشان در سازمان زندان‌ها چگونه بود؟ نحوه برخورد ایشان با زندانیان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا ادعاهایی که درباره رفتار خشن ایشان با زندانیان مطرح می‌شود درست است؟ خاطره‌ای از رفتار ایشان با زندانی‌ها دارید؟

 

شیوه مدیریت و رویکرد زندانبانی ایشان در دوره قریب به هشت سال ریاست ایشان در سازمان زندان‌ها، بر اساس منشوری که در خصوص زندانبانی از این شهید بزرگوار به‌جای مانده، به‌خوبی مبیّن سبک و سیاق و نگاه اصلاحی و تربیتی این شهید بزرگوار است.

وی در صدر این منشور که در قالب دستورالعمل اجرایی زندان‌ها در ماه‌های اولیه مسئولیتش در ریاست سازمان زندان‌ها به مدیران کل و رؤسای زندان‌های کشور ابلاغ می‌نماید، می‌گوید:

"هدف قانون از کیفر و زندان انتقام‌جویی نیست، بلکه نخست به‌منظور تنبّه و بیدار نمودن وجدان خفته یا غافل انسان‌هایی است که با دلایل گوناگون، دست به جرم جنایت زده‌اند و ثانیا به‌منظور پاک نگه‌داشتن جامعه از وجود کسانی است که ممکن است فساد و تبهکاری را به دیگران سرایت دهند".

** لاجوردی تأکید می‌کرد زندانی تنها باید محدودیت زندان را تحمل کند

بر مبنای همین نگرش علمی و اسلامی، شهید لاجوردی(ره) همواره به مدیران و کارکنان سازمان زندان‌ها یادآوری می‌کرد که کیفر مجرم، صرفاً در اختیار مقام و مرجع قضایی است و اگر قاضی مجرمی را به زندان محکوم نمود، او فقط باید محدودیت زندان و جدایی از جامعه را تحمل کند و از هر نوع کیفر دیگری درباره او باید اجتناب شود.

بنابراین کیفرهایی نظیر ترش‌رویی، پرخاش، تحقیر، خشونت، به‌کار بردن الفاظ سبک و رکیک، سخت‌گیری و خدای نخواسته ضرب‌وشتم، علاوه بر آن‌که اثرات سیاست‌های اصلاحی و سازنده زندان را خنثی می‌کند، موجب عذاب اخروی نیز خواهد شد، لذا زندانبان باید سخنش نافذتر و شیرین‌تر از معلم، نگاهش عمیق و پرمعناتر از روانکاو، کردار و اعمالش مؤثرتر از هر مصاحب و رفیق، اخلاقش فراتر از هر پدر دلسوز و مهربان و قدرتش مساوی و منطبق با قانون باشد.

با اجمالی که از متن منشور زندانبانی این شهید بزرگوار گفته شد از یک سو و با توجه به اینکه از ویژگی‌های ممتاز شهید لاجوردی(ره) این بود که قول و فعلش با هم منطبق بود و هیچ‌گاه حرفی را نمی‌زد که در عمل مغایر آن باشد، از سوی دیگر، به‌خوبی می‌توان شیوه مدیریت و نحوه برخورد و نگاه ایشان با زندانیان را ارزیابی کرد.

** دیدار لاجوردی با زندانیان در هواخوری بدون حضور مسئولان زندان

بنده به‌کرّات توفیق داشتم همراه ایشان از زندان‌های مختلف بازدید کنم، شیوه ایشان این بود که به‌محض ورود به زندان که غالباً هم «بدون اطلاع قبلی» بود، دستور می‌داد زندانیان در هواخوری تجمع کنند و به رئیس زندان و مأمورین و افسران نگهبان هم می‌گفت، حق ورود به هواخوری را ندارند تا زندانیان با فراغ‌بال و بدون ترس و واهمه مشکلاتشان را با رئیس سازمان زندان‌ها مطرح کنند، جالب است گاهی رؤسای زندان و یا رئیس بند به‌بهانه مراقبت و حافظت ایشان و طرح مسائل امنیتی درخواست می‌کردند که اجازه دهد به داخل هواخوری بیایند ولی به‌هیچ‌وجه ایشان قبول نمی‌کرد.

شهید لاجوردی در دیدار صمیمی با زندانیان

شهید لاجوردی(ره) وقتی برای بازدید به کانون‌های اصلاح و تربیت که محل نگهداری زندانیان نوجوان زیر 18 سال است، می‌رفت، مثل پدری مهربان کنار آنان می‌نشست، حرف‌ها و درددل‌های آنان را با حوصله و دقت می‌شنید و گاهی تحت تأثیر مصائب و مشکلات آنان، عملاً ناراحت و اشکش جاری می‌شد و دستورات مؤکدی را برای رفع مشکلات قضائی و همچنین مسائل رفاهی آنان در مدت تحمل کیفر در کانون صادر می‌نمود.

** تکذیب ادعای نگه‌داری کودکان بی‌سرپرست در اوین

ادعایی اخیراً توسط فردی مطرح شده و آن هم اتهامی علیه شهید لاجوردی از زبان مرحوم موسوی اردبیلی است که "تعداد زیادی از بچّه‏‌های خردسالِ پنج‌ساله، شش‌ساله و ده‌ساله با صورت‌هایی به‌رنگ زرد و جسم‌هایی نحیف، پنجاه نفر، صد نفر توسط لاجوردی در اوین نگه‌داری می‌شد"! آیا چنین ادعایی از اساس درست است؟

چنین ادعایی از بیخ و بن خلاف و دروغ محض است و ظلم و جفای بزرگ و نابخشودنی است که به این سیّد جلیل‌القدر نسبت داده می‌شود.

در دروغ بودن این ادّعا که فردی به‌نقل از مرحوم آقای موسوی اردبیلی گفته است، همین بس که تاکنون حتی از ناحیه خود منافقین هیچ گزارشی ذکر نشده است و در ردّ این داستان دروغ و بی‌پایه که حکایت از کینه‌توزی برخی افراد با این شهید والامقام و به‌تعبیر مقام معظم رهبری «مرد پولادین» دارد، می‌توان به نجات جان مصطفی رجوی فرزند مسعود رجوی خبیث در جریان انهدام خانه تیمی رهبران منافقین در 19 بهمن ماه سال 60 اشاره نمود که پس از نجات، در بغل شهید لاجوردی(ره) قرار می‌گیرد و مقابل دوربین صدا و سیما از پدربزرگ این نوزاد درخواست می‌کند که بیاید و این کودک را تحویل بگیرد که همین اتفاق هم می‌افتد و بنا به نقلی تا دوازده‌سالگی کنار پدربزرگش بوده و سپس تحویل رجوی در عراق می‌شود. این ماجرا به‌خوبی نشان‌دهنده روحیه رئوف و انسانی آن شهید بزرگوار است.

** با اتهام علیه لاجوردی می‌خواهند جای جلاد و شهید را عوض کنند

اکنون بعد از گذشت سی و شش سال از آن حادثه و ایضاً قریب به بیست سال از شهادت آن شهید عالی‌مقام، فردی که از شاگردان آقای منتظری است، با ذکر مطلبی از جنس «من بودم و فلانی خدابیامرز» چنین اتهام ناروایی را به شهید لاجوردی روا می‌دارد تا به‌تعبیر مقام معظم رهبری «مد ظلّه العالی» جای جلاد و شهید را عوض کنند.

** مبتکر فرهنگ توبه در زندان لاجوردی بود

یکی از اقدامات شهید لاجوردی در زندان حرکت تواب‌سازی و کار تربیتی به‌روی زندانیان منافق است. این حرکت مرحوم لاجوردی را تشریح کنید و خاطره خاصی اگر دارید بفرمایید.

کسانی که سن‌شان اجازه می‌دهد و با جریان گروهک‌ها و اقدامات تروریستی سال‌های اول پیروزی انقلاب اسلامی آشنایند، به‌خوبی می‌دانند و خود شاهد آن بوده‌اند که مبدع و مبتکر ایجاد فرهنگ توبه و بازسازی شخصیت عناصر گروهک‌های ضدانقلابی فرقان، منافقین و جریانات الحادی و مارکسیستی، شهید بزرگوار لاجوردی(ره) بود که خیل کثیری از این توّابین را سوار بر اتوبوس، نه‌تنها به نماز جمعه که به مراکز تفریح و تفرّج می‌برد و با آنان فوتبال و والیبال بازی می‌کرد.

مرویان حسینی کنار شهید لاجوردی در بازدید از کارگاه‌های زندان اوین

این رویه را در دوره مسئولیتش در سازمان زندان‌ها نیز تبلیغ و ترویج می‌کرد و به مدیران زندان‌ها توصیه می‌نمود در مناسبت‌های مختلف ملی و مذهبی، زندانیان را به نماز جمعه، مراسم عزاداری حسینی(ع)، محافل انس با قرآن و اجتماعات تفریحی و آموزشی ببرند، چرا که اعتقاد داشت این گونه اقدامات در اصلاح و تربیت و بازاجتماعی نمودن شخصیت آنان تأثیر بسزایی دارد.

** ماجرای جالبی از عمق رأفت شهید لاجوردی

با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، در پایان اگر حرفی درباره آن بزرگوار مانده بفرمایید.

هرچقدر از شخصیت کم‌نظیر و بی‌بدیل شهید لاجوردی گفته و نوشته شود، نمی‌تواند حق این شهید را ادا کند و به‌نظر این بنده شخصیت شهید لاجوردی حتی برای دوستان و ارادتمندانش هم، شخصیتی مجهول‌القدر است.

اجازه بدهید هم به‌مناسبت اینکه در آستانه نوزدهمین سالگرد شهادت این سُلاله زهرا سلام‌الله علیها قرار داریم و هم به‌بهانه نقل ادعای اخیر طلبه جوان، در مورد نگه‌داشتن دهها کودک در بدترین شرایط نگهداری به‌دستور شهید لاجوردی در زندان اوین، خاطره‌ای را تقدیم کنم.

مرسوم است در ایام گردش سال و عید باستانی نوروز، مقامات و مسئولان مختلف با رئیس قوه قضائیه دیدار می‌کنند. یادم هست در یکی از سالهای دهه هفتاد که شهید لاجوردی ریاست سازمان زندان‌ها را عهده‌دار بود، اینجانب افتخار داشتم به‌همراه ایشان و تعدادی از معاونین و مدیران، از زندان اوین که محل ستاد سازمان زندان‌ها بود، همگی با یک دستگاه مینی‌بوس به دیدن ریاست محترم وقت قوه قضائیه حضرت آیت‌الله یزدی رفتیم.

شهید لاجوردی کنار مرحوم آیت‌الله محمدی گیلانی

زمانی که مینی‌بوس مقابل ساختمان محل استقرار ریاست قوه قضائیه و کنار خیابان که جوی آبی هم مجاور آن بود ایستاد، یک به یک پیاده شدیم و  ناگهان متوجه شدیم شهید لاجوردی(ره) به زانو نشسته و در جوی آب که آب قلیلی هم در آن روان بود، به‌دنبال چیزی است که ناگهان مشاهده کردیم، ایشان جوجه گنجشکی را که ظاهراً در حال غرق شدن و دست و پا زدن و تلف شدن در آب جوی بود به دست گرفته و سعی می‌کند با یک دستمال کاغذی او را خشک کرده و در جایی قرار دهد که زنده بماند و حرکت کند؛ حال مقایسه کنید، این برخورد توأم با رأفت و انسانی شهید بزرگوار لاجوردی را با نقل سراسر کذب و جعلی فردی که مدعی است شهید لاجوردی، چهل پنجاه کودک بی‌گناه را در آن شرایط غیرانسانی در اطاقکی دستور داده نگهداری کنند.

** بخش عمده‌ای از امنیت امروز کشور مدیون بصیرت و فداکاری لاجوردی است

شهید لاجوردی حق بزرگی بر گردن یکایک مردم شریف میهن اسلامی‌مان، از جمله مسئولان و مقامات این کشور دارد چرا که این جنایت‌هایی را که امروز مردم صبور و عزیزمان از گروهک ضداسلامی و ضدانسانی داعش شاهد هستند و نمونه جانسوز آن هم شهادت شهید کربلایی، شهید محسن حججی است، در دهه شصت به‌کرّات توسط عوامل منافقین انجام می‌شد و عملیات شکنجه و مُثله کردن سه شهید پاسدار کمیته، موسوم به «عملیات مهندسی» یکی از ده‌ها و صدها عملیات جنایتکارانه این گروهک ضدانقلابی و ضدانسانی بود که با همت بلند شهید لاجوردی و یاران همراهش، این گروهک متلاشی و شرّشان از سر این ملت مظلوم کم و کوتاه شد و بدون تردید بخش عمده‌ای از امنیت امروز جمهوری اسلامی، مدیون بصیرت، مجاهدت و فداکاری مرد پولادین انقلاب شهید لاجوردی رحمة الله علیه بوده و هست، "روحش شاد و راهش پر رهرو باد".

منبع: تسنیم

مطالب پیشنهادی