14:00 1396/04/28

به گزارش مفتاح، به اعتقاد برخی از کارشناسان حوزه ادبیات کودک و نوجوان شمار کتاب‌های زرد و بی‌کیفیت در این حوزه افزایش یافته است. شرفشاهی معتقد است که حتی برخی از شاعران و نویسندگان با تجربه نیز تسلیم این رویه شده‌اند.

دهه 60 را دوران طلایی ادبیات کودک و نوجوان می‌دانند. دهه‌ای که در آن برخی از کتاب‌های این حوزه در شمارگان بالای 10 هزار نسخه منتشر می‌شد و آثار ادبی چه از حیث کمیت و چه از نظر کیفیت حرفی برای گفتن داشتند. حالا بعد از گذشته سه دهه از دوران طلایی و اوج ادبیات کودک و نوجوان، آمار از سقوط شمارگان سخن می‌گوید و کارشناسان از تنزل محتوایی کتاب‌ها. چقدر با آن دوران فاصله داریم؟ چرا نتوانسته‌ایم بر سنگ بنای ادبیات کودک که صدها نویسنده و شاعر آن را افراشتند، چیزی بیفزاییم؟ و چرا بعد از تجربه‌های خوب آن دوران، الان از میراث گذشتگان بهره می‌بریم؟

این‌‌ها پرسش‌هایی است که اغلب کارشناسان در دوره‌های مختلف داوری جایزه‌های مختلف مطرح می‌کنند. حقیقت این است که شناخت دقیق مخاطب در دهه 60 نتیجه خود را خیلی خوب و زود نشان داد: ورود کتاب به سبد خانواده و رشد مجلات کودک و نوجوان.

کمتر کودک و نوجوان دهه 60 و 70 را می‌توان دید که یا از کتاب محروم باشند و یا با نشریات آن دوره ارتباطی برقرار نکرده باشند. همه این‌ها نتیجه شناخت درست مخاطب و بعد از آن احترام گذاشتن به این مخاطب نوپا بود. شاعرانی مانند احمدرضا احمدی و نویسندگانی مثل نادر ابراهیمی پس از آنکه آثار خود را می‌نوشتند، برای مخاطبان خود می‌خواندند و تا زمانی که بازخورد قابل قبولی از مخاطب دریافت نمی‌کردند، دست به انتشار آنها نمی‌زدند، اما امروزه رویه به گونه‌ای دیگر است.

به گفته برخی از کارشناسان، شعر این حوزه هر چند در سال‌های اخیر رشد داشته و توانسته توفیقات بسیاری را حاصل کند، اما در برخی از حوزه‌ها به ویژه در بخش شعر نوجوان با کمبودهایی مواجه است؛ کمبودهایی که به تحریم برخی از سنین به دلیل نشناختن درست و دقیق مخاطب از سوی شاعر صورت گرفته است. از سوی دیگر، ورود کتاب‌های به اصطلاح زرد در قالب تألیف به این میدان، از شمار کارهای خوب کاسته است. کارشناسان معتقدند که خلاقیت و شناخت صحیح جهان مخاطب کودک و نوجوان امروز، در شمار قابل توجهی از کارها دیده نمی‌شود.

کامران شرفشاهی، شاعر، با اشاره به تنزل کیفیت در کتاب‌های کودک و نوجوان طی سال‌های اخیر می‌گوید: متاسفانه حجم بسیاری از کتاب‌‌های کودک و نوجوان نقش آموزنده‌ای برای بچه‌ها ندارد. بسیاری ای این آثار در حد «پیشی پیشی ملوسم، می‌خوام تو رو ببوسم» هست؛ شعرهایی که در واقع هیچ فایده‌ای برای کودکان ندارد؛ این در حالی است که می‌شود با زبان سحرانگیز و جذاب شعر بسیاری از مفاهیم اجتماعی و فرهنگی را به کودک آموزش داد و آنها را به مطالعه علاقه‌مند کرد.

او بر آسیب‌شناسی ادبیات کودک و نوجوان از این منظر تأکید می‌کند و می‌افزاید: این کار رسانه‌هاست که دغدغه‌های موجود در این زمینه را بیان کنند و توقع و سلیقه مردم را در این زمینه بالاتر ببرند تا مردم خریدار هر کتابی برای کودکانشان نباشند. کتاب‌هایی انتخاب کنند که دارای مفاهیم اجتماعی و فرهنگی عمیق‌تری باشد و در زندگی آنها کاربرد داشته باشد.

این شاعر کودک و نوجوان ورود افراد دغدغه‌مند به حوزه ادبیات کودک و نوجوان و نشر این حوزه را یکی از راه‌های کارگشا در حل مشکل عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: متأسفانه یکی از دلایل اصلی در چرایی ایجاد چنین رویکردی در ادبیات کودک و نوجوان، آن هم با داشتن سابقه‌ای طلایی و درخشان، ورود افرادی است که دغدغه و آشنایی لازم را با مفاهیم و دنیای کودکان ندارند. گاه کسانی در این زمینه فعالیت می‌کنند که حرف و نگاه تازه‌ و عمیقی به مسائل و دنیای کودک ندارند؛ لذا سعی دارند که به هر شکلی در این عرصه حضور داشته باشند.

شرفشاهی با بیان اینکه متاسفانه این نگاه سرسری به اشخاصی که قبلاً کارهای جدی انجام می‌دادند نیز تسری یافته است،‌ اضافه می‌کند: مع‌الاسف در سال‌های اخیر دیده می‌شود که برخی از ناشران و نویسندگانی که سابقه کاری خوبی داشتند و می‌بایست از سطح سلیقه و حساسیت بالاتری برخوردار باشند، تسلیم این رویکرد شده‌اند و با انتشار کتاب با شمارگان بالا و عرضه آن در جامعه، در چرخه تولید کتاب کودک اختلال ایجاد می‌کنند.

او همچنین بر اطلاع‌رسانی بیشتر در این زمینه به خانواده‌ها تأکید می‌کند و می‌گوید: باید آثاری در رسانه‌ها معرفی شود که حرف‌های تازه و آموزنده‌ای برای نسل جدید داشته باشد. می‌توان با اطلاع‌رسانی صحیح در این زمینه، خانواده‌ها را به سمت خرید این کتاب‌ها سوق داد.

انتشار کتاب‌های به اصطلاح زرد و بی‌کیفیت وقتی خود را بیشتر نشان می‌دهد که کتاب‌ها را براساس موضوع دسته‌بندی کنیم. طبق آمار کتاب با موضوعات دینی و آئینی برای کودکان یکی از حوزه‌های پرکار در هر سال است. بسیاری از ناشران در طول سال بخشی از کتاب‌های خود را به انتشار کتابی مرتبط با موضوعات دینی و آئینی اختصاص می‌دهند، اما طبق نظر برخی از کارشناسان ماحصل انتشار این کتاب‌ها، افت کیفیت در سال‌های اخیر بوده است.

به اعتقاد این دسته از منتقدان، بسیاری از کتاب‌های دینی کودک به جای اینکه منجر به تبلیغ دین شوند، خود به ضد تبلیغ تبدیل می‌شوند. منتقدان برای علت این موضوع دلایل مختلفی مطرح می‌کنند؛ از جمله افزایش نگاه مادی به انتشار چنین آثاری. به گفته آنها، حمایت‌های دولتی از این دسته از کتاب‌ها و اقبال سازمان‌ها و نهادهای مختلف به خرید چنین کتاب‌هایی سبب شده تا برخی از ناشران و نویسندگان به طمع سود بیشتر دست به انتشار چنین آثاری بزنند. در این میان این کیفیت است که قربانی می‌شود. هدر رفت سرمایه کشور و تنزل ذائقه مخاطب نیز از جمله آسیب‌های کتاب‌هایی است که هر ساله در تعداد انبوه به بازار کتاب وارد می‌شود.

غلامرضا حیدری ابهری، از نویسندگان حوزه ادبیات دینی کودک و نوجوان، در این‌باره می‌گوید: در حال حاضر کتاب‌های دینی برای کودکان و نوجوانان در یک دایره تنگ دور می‌زند و از این دایره خارج هم نشده است. این امر دلایل مختلف دارد؛ هم نویسنده ما ریسک نمی‌کند و هم ناشر. نویسندگان و ناشران رمق و شجاعتی برای انجام کار جدید ندارند. اگر هم نویسنده ابتکاری به خرج بدهد، کمتر ناشری پیدا می‌شود که ریسک کند و این کار نو را منتشر کند. در طول چند سال گذشته کارهایی بوده است که مؤلف برای نگارش آن دو سال زمان صرف کرده، اما حمایت خاصی از او صورت نگرفته و کار به چاپ نرسیده است.

او می‌افزاید: معمولاً در حوزه ادبیات کودک و نوجوان در خارج از کشور کارهای بزرگی صورت می‌گیرد که ماحصل یک کار جمعی است، اما در ایران هر کسی جداگانه این کار را انجام می‌دهد و هماهنگ کردن این مجموعه‌ها کار دشواری است. ما همدل نیستیم و بضاعت کار برزگ را هم نداریم.

بازار نشر ایران در شرایطی است که نمی‌توان به راحتی برای آینده آن نظر داد. در این میان، آنچه که از وضعیت فعلی نشر کودک می‌توان حدس زد، ادامه کاهش تدریجی سطح کیفی کارها و دست خالی نسل‌‌های آتی است.

منبع: مهر

مطالب پیشنهادی