به بهانه سی و یکم خردادماه سالگرد شهادت دکترمصطفی چمران چمران با خدامحوری بهشتی شد

به گزارش خبرنگار مفتاح، یکی از حوزه های مطالعاتی بسیار مهم و کاربردی فیلسوفان، مباحث مربوط به معنای زندگی می باشد. فیلسوفان و اندیشمندان زیادی تلاش کرده اند تا به ارائه الگویی مناسب برای معنادهی به زندگی بپردازند. در این میان به نظر می رسد که با بررسی زندگی و سیره شهدا و نوع نگاهی که آنان به زندگی داشته اند بتوان الگویی نظام مند از معناداری زندگی بر پایه کنش های عملی زندگی شهدا ارائه داد. سالروز شهادت شهید مصطفی چمران بهانه ای شد تا با دکتر هوشیار نادرپور دانش آموخته رشته فلسفه تطبیقی محقق، پژوهشگر حوزه دفاع مقدس و مدرس دانشگاه  در باب بخشی از رساله دکتری ایشان که تحلیل فلسفی تجربی در باب معنای زندگی شهید چمران از طریق روش نظریه داده بنیاد بوده به گفتگو بنشینیم.

مفتاح;با سلام. آقای دکتر چه چیزی باعث شد که به فکر بیفتید معنای زندگی را از نگاه شهید چمران بررسی کنید؟

دکتر هوشیار نادرپور; سلام، حقیقتاً یکی از مهم ترین پرسش هایی که همواره در ذهن بشر وجود داشته است پرسش معنای زندگی است.همه ما این شعر مولانا را شنیده ایم که

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟                            به کجا می روم؟ آخر ننمایی وطنم

مانده ام سخت عجب، کز چه سبب ساخت مرا        یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم

این ابیات مولانا بازنمای دغدغه مهمی به نام معنای زندگی هستند که در دوران مدرن بیش از هر زمان دیگری ذهن انسان بیزار از پوچی را به خود مشغول کرده است. معنا دار بودن زندگی و رهایی از پوچی دغدغه ای خاص آدمی است. زیرا همانگونه که هایدگر می گوید « انسان تنها موجودی است که وجودش برای او مسأله است. از میان همه موجودات تنها انسان است که شگفت انگیز ترین شگفتی ها یعنی پرسش در باب هستی را تجربه می کند».  سؤال اصلی این است که آیا زندگی ارزش زیستن دارد و چه چیزی شور زیستن را ایجاد می کند؟ بنابراین برای فیلسوفان و اندیشمندان بسیار اهمیت دارد که پاسخ قابل قبولی را برای پرسش معنای زندگی بیابند .فارغ از جواب هایی که به این مسأله داده شده است و فیلسوفان تلاش کرده اند تا اندکی از این دلهره بی معنایی کم کنند، ما در زندگی شهدای دفاع مقدس به صورت عام و شهید چمران به صورت خاص   نوعی رضایت و احساس معنا را می بینیم که فاصله ای عمیق با نگرش های پوچ گرایانه و فاقد معنا دارد. به همین جهت تصمیم گرفتیم تا تحقیق کاملی در باب معنای زندگی شهید چمران  به عنوان یکی از چهره های تأثیرگذار دفاع مقدس انجام دهیم. در این پروژه تحقیقی تلاش شد تا با نگاهی فلسفی و با استفاده از یک روش تحقیق مناسب معنای زندگی ایشان مورد بررسی قرار گیرد. در حقیقت وسواس زیادی برای انتخاب روش تحقیق وجود داشت به این دلیل که اصرار داشتیم تمایلات و علائق  درونی ما نسبت به شهید چمران بر روند تحقیق اثر نگذارد و نتایج بدست آمده متقن و قابل بررسی علمی باشد. حال که این پروژه تحقیقاتی انجام شده است ما می توانیم ادعا بکنیم هر محقق دیگری از هر کجای جهان که کمترین اطلاعاتی هم در مورد شهید چمران نداشته باشد پس از استفاده از این روش تحقیق دقیقاً به همین نتایجی که ما رسیدیم خواهد رسید. در حقیقت  این مسأله برای ما بسیار اهمیت داشت که نتایج تحقیق کاملاً معتبر و قابل  استناد علمی باشند که خدا رو شکر اینچنین نیز شد. بعد از این طرح، با صحبت هایی که با سردار علی باباخانی در پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس داشتیم و با استفاده از مشورت های ایشان تصمیم گرفتیم تا تحقیق جامع تری در باب زندگی شهدای دفاع مقدس و نوع معناداری زندگی آنها انجام شود که این کار نیز هم اکنون در مراحل پایانی خود است و در آن علاوه بر شهید چمران، معنای زندگی شهید صیاد شیرازی و شهید حسن باقری نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

مفتاح; همانطور که از صحبت های شما مشخص است روش تحقیقی که در این پروژه به کار گرفته شده است روش خاصی است.در مورد این روش توضیح می دهید؟

دکتر نادرپور; ما در این تحقیق از روش نظریه داده بنیاد استفاده کردیم. این روش، یک روش کیفی است که در اوایل دهه 1960 توسط دو جامعه شناس آمریکایی به نام های بارنی گلیزر و آنسلم استراوس ابداع شد. کاری که در این روش انجام می گیرد به این صورت  است که در این نظریه تمامی داده هایی که به نوعی با موضوع پژوهش مرتبط هستند جمع آوری و تحلیل می شوند و جایگاه این داده ها در فرآیند پژوهش به خوبی مورد بررسی قرار می گیرد، و به همین دلیل است که نظریه داده بنیاد یک فرآیند رفت و برگشتی است به این معنا که جمع آوری و تحلیل داده ها به صورت همزمان صورت می گیرد، یعنی محقق به محض جمع آوری داده آن را تحلیل می کند و سپس با استفاده از اطلاعاتی که گردآوری کرده است در می یابد که چه زمینه دیگری نیاز به جمع آوری داده دارد و به این ترتیب دوباره به میدان مطالعه باز می گردد تا داده های مورد نیاز را گردآوری کند. گردآوری و تحلیل داده ها هم در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام می شود که انجام این مراحل هم ریزه کاری های خاص خود را دارد.جمع آوری داده ها تا مرحله کفایت نظری ادامه پیدا می کند. کفایت نظری مرحله ای است که در آن محقق دیگر داده جدیدی یافت نمی کند و پایان نمونه برداری را اعلام می کند. با اعلام کفایت نظری،  محقق کار تحلیل نهایی داده ها را انجام می دهد و نتیجه تحقیق را گزارش می کند. البته بنده این روش را به خلاصه ترین شکل ممکن توضیح دادم. انجام این روش  توجه به جزئیات زیادی را می طلبد که مخاطبین سایت شما در صورت تمایل می توانند به منابع خوبی که در این زمینه وجود دارد، مراجعه کنند. در ایران هم از این روش استقبال خوبی به عمل آمده است و مقالات زیادی به خصوص در رشته مدیریت از طریق این روش نوشته شده است. نکته قابل توجهی که در این زمینه وجود دارد این است که ما برای اولین بار تلاش کردیم تا این روش را وارد مباحث مربوط به معنای زندگی در حوزه دفاع مقدس کنیم. البته خود من در بخش دیگری از  رساله دکتری از این روش برای تحلیل معنای زندگی در موقعیت مرگ از نگاه ویتگنشتاین استفاده کرده بودم که این تجربه،  کمک زیادی  به اجرای صحیح این روش در باب بررسی معنای زندگی از نگاه شهدای دفاع مقدس کرد.

مفتاح; به لحاظ فلسفی وقتی سخن از معناداری و یا بی معنایی زندگی به میان می آید تقسیم بندی های مختلفی در این زمینه وجود دارد.با توجه به اینکه دید شما در این پروژه یک دید فلسفی بوده است لطفاً بفرمایید که معنای زندگی از نگاه شهدای دفاع مقدس و شهید چمران در کدامیک از این تقسیم بندی ها قرار می گیرد؟

دکتر نادرپور; آنچه که مسلم است شهدای دفاع مقدس با قرائت های پوچ گرایانه از هستی و اندیشه های مبتنی بر فقدان معنا مخالف هستند. شهدای دفاع مقدس بر خلاف نظریات مبتنی بر بی محتوایی جهان، به معنا دار بودن جهان اعتقاد خاصی دارند و یأس حاصل از پوچی و بی معنایی در منظومه فکری این بزرگواران جایی ندارد.فیلسوفان در تحلیل معنای زندگی پس از طی این مرحله که زندگی معنایی دارد، به دو دسته طبیعت گرایان و فراطبیعت گرایان تقسیم می شوند. بنده به طور خلاصه عرض می کنم که طبیعت گرایان معتقدند انسان می تواند زندگی خود را معنادار کند بدون آنکه نیاز به موجودی  فراطبیعی و روحانی برای معنادهی به زندگیش داشته باشد.به عبارت دیگر طبیعت گراها معتقد هستند که قابلیت های موجود در همین جهان کنونی توانایی معنادار کردن زندگی بشر را دارند. مواردی مانند عشق، لذت، خلاقیت و ... از نگاه طبیعت گراها می تواند معنابخش زندگی باشد. بر خلاف طبیعت گرایان، فرا طبیعت گرایان اعتقاد دارند که زندگی انسان به واسطه رابطه ای خاص با قلمروی فرا طبیعی معنادار خواهد شد. نظریات فرا طبیعت گرایانه به دو دسته نظریات روح محور و خدا محور تقسیم می شوند. نظریات خدامحور به برقراری نوعی رابطه خاص با خداوند قائل هستند و نظریات روح محور بر پایه جاودانگی انسان شکل  گرفته اند. شهدای دفاع مقدس و به تبع آن شهید چمران دیدگاه طبیعت گرایانه به زندگی نداشته اند. آنها معنای زندگی را با تکیه بر  مؤلفه های این جهانی جستجو نمی کنند و وجود موجودی روحانی را که ازلی و ابدی است، شرط لازم و کافی برای معناداری زندگی می دانند. اگر طبیعت گرایی مثل هری فرانکفورت معتقد است که تنها چیزی که به زندگی معنا می دهد عشق است و اموری مانند جمع کردن جعبه های سیگار و یا کارت های مترو و اتوبوس برای کسی که عشق به این امور دارد، معنا بخش است، شهید چمران در مقابل، اساساً اصالتی برای دنیای مادی قائل نیست تا متعلق این عشق را معنادار بداند.  جهان از دیدگاه ایشان ابزاری برای رسیدن به تکامل و تحول نفسانی است و هیچ‌گاه به‌عنوان هدفی درخور و شایسته، نگاه ذاتی به آن نمی‌شود. معنای زندگی در افق دید شهید چمران تنها از طریق توجه به مؤلفه های مادی حیات به دست نمی آید و وجود امری روحانی و فوق این جهانی برای معناداری زندگی لازم است. با این توضیحاتی که داده شد مشخص می شود که نگاه شهید چمران به معنای زندگی نگاهی فراطبیعت گرایانه خدامحور بوده است. شهدای دفاع مقدس به صورت عام و شهید چمران به صورت خاص، معنای زندگی را در این جهان جستجو نمی کنند و با تقویت پایه های دینی تلاش می کنند رابطه خود را با خداوند به عنوان عامل معنابخش به زندگی تقویت کنند. سلوک عملی شهدای دفاع مقدس نشان می دهد  که از نگاه آنها زیستن آدمی برای خدا است و رضایت خداوند هدف  نهایی اعمال است. همه اعمال انسان باید خالصانه در راه خدا و با محوریت خدا باشد.

مفتاح; بنا به تحقیقاتی که انجام شده است قرار گرفتن افراد در موقعیت مرگ، ممکن است نوع نگاه آنان را به زندگی و معنای آن تغییر دهد. با توجه به اینکه شهید چمران بارها حضور در موقعیت مرگ را تجربه کرده است، آیا تفاوتی در نوع نگاه ایشان به زندگی در شرایط قبل و بعد از موقعیت مرگ حاصل شده است؟

دکتر نادرپور; خوب همانطور که مستحضر هستید موقعیت مرگ ناظر به شرایطی است که در آن شرایط،  درصد استمرار زندگی فرد به طرز قابل توجهی کاهش می یابد و فرد خود را در آستانه نیستی و فنا می بیند. به لحاظ منطقی هم موقعیت های مرگ فراوانی را می شود تصور کرد. مثلاً  شرایطی که برای بیماران لاعلاج پیش می آید ناظر به موقعیت مرگ است. بسیاری از این افراد دچار تحول درونی می شوند و نوع نگاهشان به معنای زندگی تغییر می کند مثلاً ممکن است چیزهایی که قبلاً برایشان از اهمیت و اولویت زیادی برخوردار بوده اند در شرایط موقعیت مرگ این اولویت را نداشته باشند و بالعکس چیزهای دیگری برایشان از درجه اهمیت بیشتری برخوردار باشند.یکی دیگر از موقعیت های مرگ حضور در جبهه و جنگ است. ویتگنشتاین یکی از فیلسوفانی است که با حضور در جنگ جهانی اول بارها حضور در موقعیت مرگ را نجربه کرد. او که تا قبل از حضور در موقعیت مرگ اعتقاد چندانی به مبانی دینی نداشت با مطالعه کتاب های تولستوی و داستایفسکی دچار گونه ای بیداری مذهبی می شود که تأثیر زیادی بر او در سالهای جنگ می گذارد. در مورد شهید چمران، ما این تغییر مشی را اصلاً احساس نمی کنیم. ایشان  با بهره گیری از تربیت دینی خود معنای زندگی را در مولفه های دین باورانه جستجو می کند و همین دیدگاه را در شرایط حضور در موقعیت مرگ حفظ می کند. این مسأله نشان می دهد مسیری که شهید چمران برای زندگی انتخاب کرده بودند آنقدر از استحکام لازم برخوردار بوده است که نیازی به تغییر این مسیر احساس نمی کرده اند.

پایان مصاحبه/

فرشید مرادی خبرنگار افتخاری مفتاح

مطالب پیشنهادی