12:42 1399/09/13

به گزارش سرویس محیط زیست مفتاح نیوز؛ به قلم بیت الله محمودی/در اندیشه گابریل مارسل فیلسوف معاصر فرانسوی، دو رویکرد فلسفه انتزاعی و تفکر علمی از طریق تملک و تسلط بر جهان موجب گسست و بیگانگی انسان از خویش، دیگران و طبیعت شده است.

بر اساس این اندیشه، علم با تقلیل جهان به گزاره های علمی از طریق طرح مسئله ها و تلاش برای حل آنها، می کوشد تا سلطه شناختی و قدرت فناورانه خود را بر ارکان طبیعت به کار گیرد و در نتیجه همه ابعاد آن را تحت سیطره خویش درآورد. مارسل معتقد است تفکر علمی نه تنها قادر نیست جهان را به انسان هدیه دهد و او را مشرف بر آن سازد، بلکه دستیابی انسان را به طبیعت ناممکن و او را گرفتار وحشت و ترس کرده است.
وحشت و واهمه انسان از طبیعت در مخاطرات طبیعی و زیست محیطی مانند زلزله، طوفان، سیل، تغییر اقلیم، خشکسالی و آلودگی های زیست محیطی خود را به وضوح نشان می دهد. پاندمی کرونا نیز از جنس همین مخاطرات زیست محیطی است که برای قریب به یکسال وحشت همه جانبه ای را بر ابعاد مختلف زیست انسانی تحمیل کرده است.
با اینکه در بحران های طبیعی، علم و انسان عمیقا ناتوانی خویش را در تسلط بر طبیعت تجربه می کند، اما تفکر علمی مجال بازاندیشی به کارکردهای علم را از انسان سلب می نماید و با پیشنهاد راهکار برای حل مسئله ها، فرصت نقد خویش را محو می کند و با رخداد بحرانی تازه مجدد همین رویه را پیش می گیرد تا جایی که انسان تصور می کند هیچ راه نجاتی به جز پناه بردن به علم و تفکر علمی نیست. نوع مواجهه علم و جامعه علمی با بحران کرونا در تلاش برای پیدا کردن واکسن و سرکوب ویروس نمونه عینی و امروزی همین تقلای تفکر علمی است.
از نگاه مارسل تفکر علمی پیوند وجودی و هستی شناختی ما با طبیعت را به ویرانی کشانده است. چراکه در تفکر علمی ذهن انسان و نه خود وجودی انسان با جهان و پدیده های آن مواجهه دارد. در این مواجهه شناخت طبیعت و عناصر آن برای بهره مندی ابزاری انسان مورد توجه است. نگاه ابزاری به طبیعت و خود انسان در تفکر علمی موجب از دست رفتن و تحت شعاع قرار گرفتن ماهیت وجودی طبیعت و انسان شده است.
در اندیشه مارسل آغازگه رابطه انسان و طبیعت در "شگفتی و حیرت" انسان نسبت به جلوه ها و پدیده های طبیعت نهفته است نه شناخت انسان از طبیعت برای بهره گیری از مواهب آن. در این شگفتی و حیرت، انسان تابعی از طبیعت و جهان است نه مسلط بر آن. به تعبیر مارسل انسان زمانی در مقابل طبیعت متواضعانه مواجهه دارد که در جایگاه شگفتی و حیرت خود به آن گشوده باشد. در حالت گشودگی است که ویژگی های طبیعت بر انسان ابراز می شود و انسان خود را "در و با" طبیعت می شناسد و فهم می کند.
بحران ها و آشفتگی های طبیعی، زمان هایی هستند که نیازمندی انسان به حیرت و گشودگی در ارتباط با طبیعت را چند برابر می کند و فرصتی است تا به مواجهه حیرت زده خویش عمق و نفوذ بیشتری دهد. این در حالی است که در واقعیت جامعه بشری، امروزه با افزایش بحران ها عمق وحشت و هراس به همراه تلاش برای خلاصی از آسیب ها بیشتر می شود. وحشت و تلاشی که می رود انسان امروزی را هر چه بیشتر در منجلاب توهم اشراف بر طبیعت سوق دهد.
بحران کرونا فرصت و موقعیتی است که می توان از نگاه مارسل با طبیعت مواجهه رازگونه و نه مسئله گون داشت. در تفکر رازگونه به جای تسلط بر طبیعت با آن از طریق فرایند ملاقات، مشارکت و گفتگو داریم. در این تفکر در عوض شناخت صرف در برگرفته بودن انسان توسط طبیعت، این در برگرفتگی تجربه و زندگی می شود. احیای حیرت به طبیعت که انسان به شکل وجودی با آن آشنا بوده است، فرصت تعامل دوباره و نوینی را بین انسان و طبیعت مهیا می کند.

مطالب پیشنهادی