19:07 1399/10/20

به گزارش سرویس بین الملل پایگاه اطلاع رسانی کشوری مفتاح نیوز؛ به ‎رغم نابرابری مشهود در قابلیت ‎های نظامی هند و چین انتظار نمی‎ رود که این دو همسایه مجهز به سلاح هسته ‌‎ای با در نظر داشتن نتایج فاجعه‏ بار و مخاطرات ناشی از بحران غیرقابل ‏کنترل تمایلی به تشدید تنش و اصطکاک ابراز نمایند. براین ‏اساس، انتظار می‎ رود هر دو بازیگر با توافق پیرامون کاهش سطح تنش‏ ها، اهداف راهبردی خود را با بهره ‎گیری از ابزار و از طرق غیرمسلحانه فراهم نزد خود پی گرفته و به دوره ‎ای دیگر از حفظ وضعیت موجود در مرزها تا زمان حل ‏وفصل نهایی اختلافات رجعت نمایند.

          واقعیت‏ های تاریخی حاکی از دوستی و حسن ‎نیت دیرینه بین هندوستان امروزی و چین کهن است. شاخه ‏ای از جاده ابریشم جدای از فراهم آوردن یک مسیر تجاری عمده، در فاصله قرون اول و دوم قبل از میلاد مسیح اشاعه آیین بودا در چین و فراتر از آن را تسهیل نمود. شوان زنگ راهب مشهور چینی در سال 629 میلادی عازم سفری 16 ساله به هند شد و در بازگشت مکتب هندی «بیداری بودایی» را بنا نهاد که پیروان بسیاری را در چین به خود جلب کرد. در مقطع تولد هر دو کشور امروزی هند در سال 1947 و چین کمونیست در سال 1949 نیز حسن ‎نیت بر روابط دوجانبه حاکم بود. هند دومین کشور غیرسوسیالیست بود که چین را به رسمیت شناخت و مدافع پیشرو عضویت چین در سازمان ملل متحد بود. از نقطه ‎نظر نهرو اولین نخست ‏وزیر هند، چین و هندوستان دو تمدن کهنی بودند که به ‏عنوان ملل امروزی ظهور کرده و پیش قراولان حرکت به سوی یک نظم جهانی عادلانه ‎تر بوده اند.

          در سال 1950 ایالات ‏متحده آمریکا واگذاری کرسی چین در شورای امنیت سازمان ملل متحد را به هند پیشنهاد کرد. پنج سال بعد اتحاد جماهیر شوروی پیشنهاد مشابهی ارائه کرد. نهرو با هدف پرهیز از رنجانیدن چین، از پذیرش هر دو پیشنهاد اجتناب ورزید. در سال 1954 نهرو و چوئن لای پیمان «پنجشیل» متشکل ‏از 5 اصل همزیستی مسالمت‎ آمیز را به امضا رساندند. در سال 1955 هند از ایده مشارکت چین در کنفرانس باندونگ که منجربه تشکیل جنبش عدم ‏تعهد شد حمایت کرد. با این اوصاف، یک ‏دهه مناسبات حسنه در سال 1959 از ناحیه ادعاهای ارضی متقابل و اختلافات مرزی ناشی از ضمیمه‏ شدن تدریجی تبت توسط چین به پایان آمد. در اساس، تنش بین این دو قدرت آسیاسی در یک حقیقت ساده خلاصه می ‏شد: هندوستان مایل به حفظ مرزهای دوران هند بریتانیا بود درحالی‏که چین احیای سرحدات امپراتوری دودمان چینگ را پی می‏ گرفت.

            در سال 1954 هند نقشه‏ هایی منتشر ساخت که منطقه آکسای چین واقع در شرق لاداخ را جزء قلمرو هند محسوب کرده و خط مرزی تعیین ‏شده بریتانیایی ‏ها را به ‎عنوان مرز شمال غربی با چین تثبیت می‏ کرد. ازسوی ‎دیگر منطقه تاونگ آروناچال پرادش نیز بخشی دیگراز این اختلاف ارضی بود که چین آن را جزء قلمرو «منطقه خودمختار تبت» تلقی می‏ کرد. احداث زیرساخت ‏های نظامی ازسوی هر دو کشور، تکمیل جاده ارتباطی استان شین‏جیانگ به تبت با گذر از آکسای چین توسط چینی ‏ها، طغیان سال 1959 تبتی ‏ها و گریختن دالای ‏لاما به هند مواضع طرفین را غیرمنعطف ‏تر ساخت و منجربه اولین زدوخورد مرزی در ماه آگوست سال 1959 شد.

          چوئن‎ لای با هدف کاهش تنش‏ ها طی نامه مورخ 8 سپتامبر 1959 خود به نهرو تأکید کرد «مرز موجود حاصل تجاوز بریتانیایی‎ های امپریالیست بوده» و آن را «غیرقانونی» خواند. او همچنین پیشنهاد حفظ وضعیت موجود مرزها و اقدام برای حل گام‎ به ‏گام مسائل در طول زمان را به همتای هندی خود ارائه کرد. این مرز مورد اختلاف متعاقباً «خط کنترل واقعی» نامیده شد. حفظ وضعیت موجود مورداشاره چوئن‏ لای ظاهراً بر یک مصالحه و بده- بستان شامل پس گرفتن ادعاهای ارضی متقابل طرفین پیرامون آکسای چین و آروناچال پرادش و در نهایت پذیرش خط کنترل واقعی به ‏عنوان مرز مشترک دو کشور دلالت داشت. این ایده نظر نهرو را به خود جلب نکرد. او با تکیه بر ارزیابی‎ های اطلاعاتی نامعتبر که او را از عدم واکنش جدی چینی‎ ها مطمئن ساخته بود «سیاست روبه‏ جلو» را اتخاذ کرد که براساس آن  ارتش به احداث مقرهای نظامی در مناطق مورد ادعای چین ادامه می ‏داد.

          در تاریخ 15 نوامبر سال 1962 ارتش چین به تمامی نیروهای سازمان‎ یافته هند در نقاط کلیدی مناطق مورد منازعه در جبهه ‏ای به طول 3000 کیلومتر حمله برد و آروناچال پرادش را به اشغال خود درآورد. یک‎ هفته بعد پکن آتش‎ بس یک‏ جانبه و مبتنی‏ بر همان شرایط پیشنهادی  سال 1959 چوئن‏ لای اعلام داشت و نیروهای خود را از آروناچال پرادش بیرون برد. در سال 1963 پاکستان به منظور حل ‏وفصل اختلافات مرزی خود با پکن «شاکسگام» کشمیر تحت کنترل خود را به چین واگذار کرد و روابطی را بنا نهاد که در طول زمان تحکیم یافت و به اهرمی مؤثر برای مهار رقیبی مشترک تبدیل شد. نیروهای هندی و چینی مجدداً در سال 1967 در دو گذرگاه ارتباطی قلمرو تحت‏ الحمایه «سیکیم» به تبت با یکدیگر درگیر شدند. در سال 1975 هند قلمرو سیکیم را به ‏عنوان یک استان هند ضمیمه خاک خود ساخت. این واقعه آغازگر دور جدیدی از مخاصمات مرزی شد و به مرگ 4 نظامی هندی انجامید که آخرین تلفات از ناحیه هر دو طرف مخاصمه برای 45 سال بعد بود. دهلی‏ نو و پکن تصمیم گرفتند به ‏جای گرفتار ماندن در رودررویی نظامی، بر مسائل و مشکلات جدی‏ تر خود متمرکز شوند.

          در سال 1976 و بعد از یک دوره فترت 15 ساله هند و چین نمایندگی‏ های سیاسی خود را در هر دو پایتخت بازگشایی کردند. با سفر سال 1988 راجیو گاندی نخست‏ وزیر هند به چین تنش در روابط تا حد قابل‏ ملاحظه ‏ای فروکش کرد. دهلی ‏نو و پکن رابطه بهتری بنا نهادند که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بیش ‎از پیش بهبود یافت. دو کشور در سال 1993 موافقت‎نامه صلح و آرامش مرزی را به امضا رسانیدند و در طول دو دهه بعد از هر گونه مواجهه نظامی خودداری کردند. با گرم‎ ترشدن روابط، در سال 1996 دوطرف موافقت کردند که «از انجام عملیات انفجاری یا کاربرد سلاح گرم و مواد منفجره در محدوده دو کیلومتری از خط کنترل واقعی» پرهیز نمایند. در سال 2003 و در پی پیشرفت ‏های حاصله و تمایل دو کشور به حل اختلاف ارضی و مرزی خود، چین رسما حاکمیت هند بر سیکیم را به رسمیت شناخت.

          با آغاز قرن جدید چین به ریاست «هوجین تائو» و هند به رهبری نخست‏ وزیر «مان موهان سینگ» حلقه‏ های ارتباط دوجانبه را مستحکم ‏تر ساختند. چین از درخواست هند برای عضویت دائم شورای امنیت سازمال ملل متحد حمایت کرد؛ ارتش‎های دو کشور تمرین ‏های نظامی مشترک برگزار کردند و دو کشور در مذاکرات سازمان جهانی تجارت مواضعی مشابه پیرامون برخی موضوعات اساسی اتخاذ نمودند. دو کشور به‏ رغم حواشی فراوان مرتبط با تشکیل «بریکس» که یک بلوک اقتصادی جدید امیدوار به تسلط بر رشد و اقتصاد جهانی و معطوف مقابله با برتری آمریکا و متحدین غربی آن تلقی می ‏شد، به روسیه و برزیل و بعداً آفریقای جنوبی ملحق شدند. در سال 2004 هند به ‏عنوان عضو ناظر به سازمان همکاری شانگهای پیوست و در سال 2017 به عضویت کامل سازمان درآمد. گذشت زمان شاهد همکاری دوجانبه مؤثرتر در تجارت، بازرگانی، سرمایه‏ گذاری و مبادلات فنی بود. به ‏تدریج چین به دومین شریک تجاری هند بعد از ایالات ‏متحده تبدیل شد. هند با وجود حضور مبنایی خود در گفت‎ وگوهای امنیتی چهارجانبه «کواد» که در سال 2007 و در واکنش به قدرت فزاینده نظامی چین شکل گرفت فاصله ‏ای ایمن از دیگر اعضا یعنی ایالات ‏متحده، ژاپن و استرالیا حفظ کرد و به تقویت مناسبات با چین ادامه داد.

 تغییر رهبری در چین و هند به ‏ترتیب در سال‏های 2012 و 2014 با غلیان ملی ‏گرایی «هان» و هندو همراه شد. چین از زمان به‏ قدرت ‎رسیدن شی ‎جین پینگ در عرصه بین ‎الملل مشی تهاجمی ‎تری در پیش گرفت و هند تحت حکومت مودی نیز منش ملی‎ گرایانه غیر منعطف‎ تری، لااقل در عرصۀ داخلی اتخاذ کرد. بااین ‎وصف، ماهیت علی‎ الظاهر امیدوارکننده روابط دوجانبه از ناحیه 18 دیدار شی ‎جین پینگ و ناریندرا مودی در خلال سال‎های 2014 تا 2019 کماکان برجسته می‎ نمود. ارتقای تدریجی توان نظامی چین همراه با تحرکات تحکم‏ آمیز در دریای جنوبی چین به ‎همراه نفوذ و حضور فزاینده پکن در همسایگی مستقیم و حیات خلوت هندی‏ ها در اقیانوس هند دهلی‎ نو را با وضعیتی بغرنج رودررو ساخت. دولت نخست‏ وزیر مودی ناگزیر از ایجاد توازن در روابط با ایالات ‏متحده، چین و روسیه هم‏زمان با جست‏ وجوی ایمن‏ ترین سیاست جهت جلب حمایت بیرونی در مواجهه با پیشروی ‏های چین بدون دامن ‏زدن به ناخرسندی بیشتر پکن بود. تا این مقطع، دهلی‏ نو از بیش‏ ازحد نزدیک بودن به واشنگتن از بیم رنجش چین اکراه داشت.

          به‏ رغم تمامی ابتکار عمل‎ های حساب ‏شده طرفین در سال ‏های اخیر، درگیری بین سربازان چینی و هندی در مناطق مورداختلاف روبه ‏فزونی است. مشاجره، ضرب ‏وشتم و پرتاب سنگ رویداد غالب بین گروه‏ های گشتی مرزی بوده است. هر دو طرف مشغول ایجاد جاده، تونل و سنگر در طول خط کنترل واقعی بوده ‏اند. با وجود هوشیاری مجدانه دهلی ‎نو و پکن برای پرهیز از گسترش مخاصمه، نخستین درگیری مرگ‏بار از سال 1975 تاکنون در ماه ژوئن گذشته در منطقه لاداخ وآکسای چین خط کنترل واقعی حادث شد که به مرگ 20 نظامی هندی و تعداد نامشخصی سرباز چینی انجامید. متعاقب این رخداد احساسات ضدچین در هند غلیان یافت و با درخواست تحریم کالاهای چینی و اقدامات رسمی محدود ساختن سرمایه‏ گذاری چین، اعلام گردهمایی کواد، ممنوعیت نرم‏ افزارهای چینی و کنار گذاشته ‏شدن هواوی از زیرساخت 5G همراه شد. وزرای دفاع چین و هند با هدف کاهش تنش‎ها در تاریخ 6 سپتامبر و در حاشیه جلسه سازمان همکاری شانگهای در مسکو دیدار و توافق کردند «از توسل به هرگونه اقدامی ‌که موجب پیچیده ‎تر شدن وضعیت یا بالاگرفتن تنش در مناطق مرزی شود» پرهیز نمایند.

          سیاست خارجی هند غالباً از ماهیتی مستقل برخوردار بوده است، لکن مخاصمه اخیر با چین اگر به نیروی محرکه لازم برای گرایش راهبردی طولانی ‏مدت این کشور به سمت آمریکا تبدیل نشود انگیزه نزدیک‏ ترشدن دهلی‏ نو به ایالات ‏متحده، ژاپن، استرالیا و کشورهای جنوب شرق آسیا را تقویت خواهد کرد. اواخر ماه اکتبر وزرای امور خارجه و دفاع آمریکا از هند بازدید کرده و ضمن امضای موافقت‏نامه دوجانبه گسترش شراکت اطلاعات نظامی ماهواره‏ ای، همکاری ‏های راهبردی آمریکا– هند را موردتأکید قرار دادند. آن‏ها همچنین یاد نظامیان هندی کشته ‎شده در حادثه مرزی اخیر با چین را گرامی داشتند. مایک پمپئو با اشاره صریح به چین خاطرنشان ساخت «ایالات ‏متحده اکنون که مردم هند با تهدیدات نسبت‏ به آزادی و حاکمیت خود مواجه ‏اند در کنار آن‏ها باقی خواهد ماند.» در تحولی دیگر که سنگ بنای رسمیت یافتن نهایی «کواد» خوانده شد، براساس دعوت به‏ عمل ‏آمده ازسوی دهلی‏ نو، استرالیا برای اولین بار از سال 2007 به مانورهای دریایی سالانه مالابار که ماه نوامبر  2020 در خلیج بنگال برگزار شد ملحق گردید.

          هند از سال ‎ها قبل توجه خود را معطوف گسترش مناسبات با آ سه ‎آن ساخته است. در سال 2017 هند بیست ‎و پنجمین سال مشارکت گفت‎ وگویی، 15 سال تعامل در سطح سران و 5 سال مشارکت راهبردی با آسه‏ آن را گرامی داشت. از دیدگاه هند این روابط تاکنون بر همکاری ‏های اقتصادی متمرکز بوده است تا به رنجش و سوءظن دامن نزند؛ اما اختلافات مزمن مرتبط با قلمرو در دریای جنوبی چین و نگرانی ‏های مشترک امنیتی هند و برخی کشورهای عضو آ سه‎ آن پیرامون همین موضوع افزون ‏بر رویارویی مرزی مداوم هند و چین می‏ تواند پایه ‏گذار اجماع برای حرکت به سوی هم‏داستانی ‏های متنوع ‏تر هند و آ سه ‎آن شود.

          تنش اخیر در روابط هند با چین دهلی‏ نو را بر آن داشته است تا توجه بیشتری به فرصت بهره‏ گیری از ایده منطقه «ایندو-پاسیفیک» که به مرکزیت جهانی تجارت و تأمین انرژی بدل شده است معطوف دارد. با وجود انتقاد آشکار پکن، ایده ایندو- پاسیفیک با استقبال قابل ‏توجه بین ‏المللی مواجه شده و حتی برخی کشورها از راهبرد ایندو-پاسیفیک خود رونمایی کرده ‎اند که آلمان نمونه اخیر آن به شمار می ‏رود.

          با عنایت به تمامی نکات قیدشده و به ‏رغم نابرابری مشهود در قابلیت‏ های نظامی طرفین انتظار نمی ‏رود که دو همسایه مجهز به سلاح هسته‏ ای با در نظر داشتن نتایج فاجعه ‏بار و مخاطرات ناشی از بحران غیرقابل ‏کنترل تمایلی به تشدید تنش و اصطکاک ابراز نمایند. مخاصمه فعلی در حدواندازه منازعه مسلحانه  سال 1962 نیست و براین ‏اساس، انتظار می ‏رود هر دو بازیگر با توافق پیرامون کاهش سطح تنش ‏ها، اهداف راهبردی خود را با بهره ‏گیری از ابزار و ازطرق غیرمسلحانه فراهم نزد خود پی گرفته و به دوره‏ای دیگر از حفظ وضعیت موجود در مرزها تا زمان حل ‏وفصل نهایی اختلافات رجعت نمایند.

 حسین ابراهیم ‏خانی، کارشناس ارشد مطالعات آسیا و اقیانوسیه

مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی

مطالب پیشنهادی