19:37 1399/09/12

سید عبدالمجید زواری مدیر اندیشکده روابط بین الملل/در طول تاریخ، دولت های ایران اغلب دشمن خارجی را مهمترین تهدید پیش روی اقتدار حکمرانی خود معرفی می کرده اند. با این حال برخی کارشناسان با نگاهی متفاوت به حقایق جغرافیای ایران، معتقدند در سالهای نه چندان دور چالش های زیست محیطی به مراتب بیش از هر دشمن خارجی و یا شورش داخلی، امنیت و اقتدار کشور را تهدید می کند.

به گزارش سرویس محیط زیست مفتاح نیوز؛ بر اساس گزارش های رسمی، بیش از دو سوم کشور یعنی گستره وسیعی بالغ بر 118 میلیون هکتار به سرعت در حال بیابانی شدن است و با توجه به خشکسالی های اخیر چنانچه روند نابودی منابع مختلف آبی همچون دریاچه ها و سفره های زیرزمینی اصلاح نشود، به دلیل مهاجرت های گسترده مردم، طی سی سال آینده ایران به سرزمینی غیر قابل سکونت بدل خواهد شد. این روند در حالی است که از یکسو ضرورت توسعه برای آینده مطلوب کشور اجتناب ناپذیر است و از سوی دیگر محدودیت های زیست محیطی، چالش های بسیاری را پیش روی تحقق این اهداف قرار داده است.
با توجه به اهمیت موضوع در ادامه ضمن اشاره به مهمترین چالش های زیست محیطی کشور، تحلیلی از روندها و پیامدهای مرتبط با هر یک موضوع مورد بررسی قرار می گیرد. بر اساس شواهد موجود به نظر می رسد محدودیت منابع آب، فرسایش خاک و آلودگی هوا در زمره مهمترین روندها و چالش های زیست محیطی کشور هستند که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.

آب (خشکسالی):
بیش از نود درصد ایران در منطقه خشک یا نیمه خشک قرار دارد، و در نتیجه با توجه به فقدان رودها و دیگر منابع آبهای سطحی، حدود نیمی از آب شیرین مورد نیاز کشور، از طریق سفره های زیرزمینی تامین می شود. به همین دلیل روند فزاینده مصرف منابع آبی در سالهای اخیر، فشار زیادی را بر این  منابع وارد کرده و مخازن و سفره های زیرزمینی کشور به سرعت در حال تخیه و نابودی هستند.
بر اساس پژوهش‌های انجام‌شده طی سال‌های آینده به‌طور میانگین دمای هوا 3 تا 5 درجه افزایش‌یافته و بارش باران نیز ده درصد کاهش خواهد یافت. این موضوع به همراه پیامدهای سیزده سال خشک‌سالی به معنی آن است، ایران با ورود به مرحله سوم خشک‌سالی و خشک‌سالی هیدرولوژی، در آستانه از دست دادن تمامی سفره‌های زیرزمینی خود است. چنین وضعیتی سبب می‌شود علاوه بر خشک شدن قنات‌ها و  چشمه‌ها، بسیاری از رودها از حالت دائمی به شکل فصلی درآیند که برآیند همه آن‌ها غیرقابل زیست شدن بسیاری از روستاها و مناطق و مهاجرت هرچه بیشتر به شهرهای بزرگ و در نتیجه تشدید فشار بر منابع دیگر مناطق و بحران‌های اجتماعی و اقتصادی است.

آسیب دیدگی و فرسایش خاک:
فرسایش خاک و بیابان زایی دومین چالش مهمی است که تحت تاثیر عوامل مختلفی همچون  تغییرات آب و هوایی، تخریب پوشش گیاهی، خشکسالی، جنگل زدایی، و … آینده کشور را به شدت تهدید می کند. در حقیقت اگرچه بخش های وسیعی از کشور همواره بیابانی و خشک بوده است، اما در سال های اخیر سرعت گسترش بیابان ها به شکل بی سابقه ای افزایش یافته است و برای مثال خاک زراعی ایران بیست برابر سریع تر از آنچه تشکیل می شود از بین می رود.
بر همین اساس چنانچه تدبیری برای توقف این روند و تضمین پایداری زیست بوم ها اندیشیده نشود، پیامدهای این موضوع نیز می تواند به اشکال مختلفی همچون نابودی منابع آبی و محدود کردن کشاورزی، زمینه مهاجرت گسترده روستائیان و ساکنان مناطق کم برخوردار را به سمت شهرها و مناطق برخوردارتر را فراهم کند. بنابراین اصلاً اغراق آمیز نیست اگر بگوییم با ادامه روند فعلی گسترش بیابان ها و  غیر قابل سکونت شدن مناطق مختلف، در آینده نه چندان دور، بخش های وسیعی از کشور خالی از سکنه خواهد شد.

آلودگی هوا
بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، به دلیل تمرکز صنایع آلاینده و همچنین پدیده ریزگردها، سه شهر اهواز، کرمانشاه و سنندج در میان پنج شهر آلوده جهان قرار دارند. بر اساس این گزارش دیگر شهرهای ایران نیز وضعیت چندان مناسبی ندارند و برای مثال شهرهای اصفهان، اراک، و تهران و اغلب شهرهای بزرگ نیز با شرایط نسبتاً مشابهی دست به گریبان هستند.
طبق استانداردهای بین المللی، هوای اغلب شهرهای بزرگ کشور، بین ده تا هجده برابر حد مجاز آلوده هستند و همین وضعیت بحرانی سبب شده تا ایران در میان 91 کشور بررسی شده در این زمینه، در جایگاه هشتاد و ششم قرار گیرد.

پیامدهای روند (دوراهی انتخاب)
برآیند روندهای فوق سیاستگذاران کشور را در یک دوراهی استراتژیک قرار داده است. ایران از یکسو برای شتاب دادن به توسعه خود نیازمند بهره برداری بیشتر از منابع طبیعی و توسعه صنایع و کشاورزی خود است، و از سوی دیگر به دلیل محدودیت منابع آبی، اقلیمی و زیست محیطی و همچنین آلودگی هوا پتانسیل لازم برای پیشبرد اهداف خود را ندارد. همین موضوع سبب شده تا به دلایلی که ذکر شد، کشور در مسیر توسعه خود با چالش هایی مواجه شود که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره می شود.

محدودیت کشاورزی و دامپروری
با توجه به محدودیت منابع آبی و روند کاهشی خاک های زراعی، اولویت بندی در تولید محصولات کشاورزی و دامپروری اجتناب ناپذیر است و طبیعتاً با برنامه ریزی دقیق و پایش محیطی، باید نسبت به تولید بهترین و اقتصادی ترین محصول با توجه به توانمندی های هر اقلیم اقدام کرد. طبیعی است که با کاهش تولید برخی محصولات و یا فعالیت های دامی، نیاز کشور به این محصولات می بایست از طریق واردات تامین شود که چنین موضوعی با وابسته کردن کشور به خارج از مرزها، عملاً می تواند امنیت غذایی کشور را به مخاطره بیاندازد.
اهمیت این موضوع زمانی مشخص می شود که بدانیم تحت تاثیر پیامدهای تغییرات اقلیمی و خشکسالی گسترده در دیگر مناطق جهان، تا سال 2020 حدود یک سوم زمین های زراعی جهان به علت شوری مفرط قابلیت کشت خود را از دست خواهند داد. همچنین بر اساس آمار سازمان ملل، تا سال 2020 حدود دو سوم مردم جهان با کمبود آب مواجه خواهند بود. این نکته به معنی آن است که به دلیل کاهش تولید مواد غذایی و در نتیجه افزایش قیمت آنها، رقابت بر سر دسترسی به مواد غذایی، به عنوان یکی از مهمترین پیشران های جنگ، امنیت کل جهان را به چالش خواهد کشید.
احتمال ورود مواد غذایی آلوده و آسیب پذیری در برابر مخاطرات بیوتروریسم، از دیگر مباحثی است که در این زمینه بسیار قابل توجه است و با توجه به خصومت قدرت های سلطه برای تضعیف ایران، این احتمال وجود دارد که با آلوده کردن مواد غذایی و دارویی مورد نیاز ما، درصدد اجرای طرح های شوم خود برآیند. این موضوع به قدری مهم است که اغلب کشورهای پیشرو جهان از جمله روسیه و سوئیس، استانداردهای سرسختانه ای را برای ممانعت از ورود مواد آلوده به مرزهای خود در پیش گرفته اند.

بحران مهاجرت
پیامدهای کمبود منابع آب، گسترش بیابان‌ها و پدیده ریزگردها و همچنین تغییر کاربری و از بین رفتن منابع درآمد کشاورزان و دامداران، به‌تدریج شهروندان و ساکنان مناطق بحرانی را به این نتیجه می‌رساند که برای زندگی بهتر به مناطق برخوردارتر و امن نقل‌مکان کنند. پیامدهای این موضوع سبب می‌شود تا علاوه بر ورود سیل مهاجران به کلان‌شهرهایی همچون تهران و تشدید بحران آلودگی هوا، تمرکز جمعیت و فشار بر منابع طبیعی منطقه، مناطق مهاجر فرست نیز به دلیل فقدان نیروی کار و خروج سرمایه با بحران‌هایی همچون گسترش رکود، بیکاری و در نتیجه فقر بیشتر دست‌وپنجه نرم خواهند کرد. چنین وضعیتی طی چرخه باطلی از تسلسل، افزایش مهاجرت، کاهش سرمایه‌گذاری و گسترش فقر در این مناطق را در پی خواهد داشت که برآیند آن خلوت شدن مناطق مرزی و افزایش تراکم در شهرهایی همچون تهران خواهد بود.
گسترش جوامع شهری همچنین با تبدیل بخش زیادی از گروه های مولد کشور به جامع مصرفی، تقاضا برای مواد غذایی، آب و انرژی را افزایش داده و در نتیجه همزمان با افزایش قیمت آنها، شاهد به حاشیه رانده شده بیش از پیش گروه های فرودستی هستیم که عمدتاً با هدف دسترسی به امکانات بهتر از روستاها و مناطق محروم، به سمت شهرهای بزرگ مهاجرت کرده اند. این موضوع ضمن افزایش نابرابری و اختلاف طبقاتی در جامعه، هزینه های تامین نیازمندی های شهروندان و همچنین برقراری نظم و حفظ ثبات و امنیت در جامعه را  افزایش داده و دولت را در وضعیت شکننده ای قرار می دهد. به همین دلیل تمرکز فقر و نابرابری در فرصت ها می تواند به عنوان یک پیشران موثر زمینه لازم را برای گسترش جرم و جنایت فراهم کند. همچنین در صورت مقاومت جوامع محلی نسبت به هجوم تحمیل میلیون ها مهاجر ناخواسته، در سال های نه چندان دور، آب به پیشران تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آینده ایران بدل خواهد شد. این موضوع علاوه بر تحت فشار قرار دادن منابع این مناطق، موجب بروز چالش های اجتماعی دیگری همچون بحران هویت و گسترش بزه کاری می شود.

بحران امنیت
تحت تأثیر چالش‌های زیست‌محیطی، محدودیت منابع آبی و گسترش فقر، به‌تدریج نارضایتی از دولت افزایش‌یافته و زمینه لازم برای فعالیت گروه‌های معاند، جنبش‌های قومی، گروه‌های تجزیه‌طلب، و تروریستی فراهم می‌شود. این موضوع در کنار نارضایتی و یا کاهش عدم پایبندی به حاکمیت کلی نظام، هزینه دولت برای برقراری امنیت در این مناطق را افزایش خواهد داد. از سوی دیگر امنیت شکننده به معاندان امکان می‌دهد در فرصت مناسب، زمینه شورش و اعتراض‌های گسترده به ساختارهای دولتی را فراهم کنند که نتیجه آن تداوم و گسترش روزافزون این چالش‌ها و ظهور بحران‌های جدید است. همچنین به دلیل رقابت فزاینده کشورها و جوامع مختلف بر سر دسترسی و بهره برداری از منابع آبی، هر یک از آنها تلاش می کنند با اقدامات مختلفی همچون سدسازی و انحراف مسیر رودها، نسبت به بیشینه کردن سهم خود از منابع آبی اقدام کنند.
 این موضوع می تواند ضمن تحت فشار قرار دادن ذینفعان تا مرز درگیری مسلحانه بین دو کشور، دو ایالت و یا استان مجاور پیش رود. راه‌اندازی کمپین‌های مختلف برای ممانعت از انتقال آب کارون، اعتراض های اخیر در چهارمحال بختیاری در مخالفت با انتقال آب استان، و یا بالعکس طرح مباحث مختلف در مورد ضرورت انتقال این منابع به مناطق دیگر، نمونه‌هایی برای جدی بودن بحران آب در کشور است.

جمع بندی
برآیند مطالبی که در این یادداشت مورد بررسی قرار گرفت، به خوبی نشان می دهد وضعیت نابسامان محیط زیست، آینده پرچالشی را برای کشور رقم خواهد زد. اهمیت این موضوع به قدری است که برخی کارشناسان با مقایسه ابعاد مختلف پیامدهای چالش های زیست محیطی، آن را به مراتب مخرب تر و خطرناک تر از هر نوع تهدید خارجی و یا شورش داخلی می دانند. به اعتقاد این افراد چنانچه تدبیری برای اصلاح روند فعلی تخریب ساختارهای زیست محیطی کشور اندیشیده نشود، حجم گسترده خسارت های ناشی از تخریب زیست بوم ها، نابودی گونه های زیستی و جانوری بومی، برهم خوردن امنیت غذایی و بروز انواع ناهنجاری های اجتماعی و امنیتی، بیش از هر تهدید دیگری ساختارهای کشور را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد.

بر اساس پیش بینی های بانک جهانی، تخریب محیط زیست در ایران بین پنج تا ده درصد تولید ناخالص کشور را کاهش خواهد داد که برای درک اهمیت آن، کافی است بدانیم که تحریم های ظالمانه آمریکا علیه ایران، تنها 1.4 درصد از تولید ناخالص کشور را تحت تاثیر قرار داده بود.  البته این نکته را هم باید در نظر داشت که این میزان غیر از محاسبه خسارت هایی است که به دلیل پیامدهایی همچون افزایش تنش های اجتماعی، مهاجرت های آب و هوایی، درگیری های منطقه ای و بین المللی، تشدید بی ثباتی و ناامنی به صورت زنجیروار صلح و امنیت جامعه را تهدید می کند. این تصویر مخوف به خوبی نشان می دهد چرا کورش پادشاه امپراتوری ایران، با درک عمق خطر خشکسالی، در دعای معروف خود خواهان در امان ماندن کشورش از سه خطر دروغ، خشکسالی و دشمن شده بود.

منبع:اندیشکده روابط بین الملل

مطالب پیشنهادی