به قلم احمدرضا دلیران فیروز: انقلاب اسلامی و اهمیت دیپلماسی عمومی

احمدرضا دلیران فیروز عضو هیئت مدیره پژوهشکده مطالعات راهبردی فلسطین و عضو شورای سیاستگذاری ماهنامه بین المللی دیپلماسی/از بدو پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و استقرار دولت برآمده از پیروزی انقلاب اسلامی توجه به دیپلماسی عمومی، بالاخص در میان ملت های اسلامی در منطقه خاورمیانه و جهان مورد توجه قرار گرفت.

دیپلماسی عمومی یا Public diplomacy یعنی حمایت حکومت و یا دولت ها از اطلاع رسانی یا تحت تاثیر قرار دادن مردم سایر کشورهاست که این موضوع از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه جمهوری اسلامی ایران بوده و هست.
هر چند که دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران مورد انتقاد اپوزوسیون و دولت های غربی است اما باید گفت که این برنامه نه ابداعی ایران بلکه به واسطه تأثیرگذاری دولت ایالات متحده آمریکا بر شهروندان سایر کشورها طراحی و دنبال می‌شود.
ایالات متحده آمریکا با اجرا کردن دیپلماسی عمومی به دنبال تامین منافع خود به وسیله تاثیرگذاری و شکل دهی افکار عمومی بر سایر ملت هاست و هر ساله بودجه های سنگینی را نیز به این کار اختصاص می دهد.
در حال حاضر دیپلماسی عمومی به یکی از ارکان اصلی سیاست بین الملل تبدیل شده که بسیاری از حکومت ها آن را به عنوان قدرت نرم به دیگر اشکال کلاسیک قدرت، بالاخص قدرت سخت ترجیح می دهند زیرا آن را کم هزینه تر و موثرتر از قدرت سخت میدانند.
امروزه دیپلماسی عمومی یکی از روش های اصلی قدرت های منطقه ای و جهانی است که به واسطه اجرای برنامه ها، داد و ستدهای فرهنگی و آموزشی و تبلیغات رسانه ای صورت می‌پذیرد و روش دیپلماسی عمومی تبدیل به ساز و کاری برای افزایش قدرت نرم برای یک کشور تبدیل شده است که کم کم بر دیپلماسی سنتی ارجحیت می یابد.
جایگاه دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب دارای اهمیت ویژه ای بوده و هست.
نفوذ منطقه ای ایران در طی این ۴۲ سال بالاخص در کشورهای سوریه، لبنان، یمن و عراق نه به واسطه حمایت نظامی و اقتصادی بلکه به واسطه تأثیرگذاری بر افکار عمومی ملت های آن کشورها، تعاملات و تکیه بر اشتراکات تاریخی و فرهنگی افزایش یافته است هر چند که دیگر بازیگران مهم منطقه از جمله عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ترکیه نیز سعی در خنثی سازی برنامه ها و جلوگیری از گسترش قدرت نرم ایران در منطقه خاورمیانه داشته و دارند و گاها تا جایی پیش می‌روند که کشورهای ثالث را تبدیل به مکانی به جهت رویارویی با جمهوری اسلامی ایران کرده اند.
متاسفانه علیرغم اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران در کلان، اهمیت دیپلماسی عمومی را درک کرده و بنای بر اجرای آن داشته و دارد اما دولت های بر روی کار آمده و به طبع آن وزارت امور خارجه بالاخص در دولت های سازندگی، اصلاحات و اعتدال با ضعف و انفعال نتوانسته اند قدرت نرم منطقه ای جمهوری اسلامی ایران را درک و مجری مناسبی برای آن باشند.
بالاخص در هشت سال گذشته و از زمان سکانداری محمد جواد ظریف در وزارت امور خارجه، بطور کل نگاه دستگاه دیپلماسی تحت تسلط وی از دیپلماسی عمومی رویگردان و به سمت توافق و معامله با قدرت های جهانی و از موضع ضعف رفته که نمونه آن توافق هسته ای یا همان برجام بود که ایران به واسطه ضعف دانش و تعهد تیم مذاکره کننده هسته ای و بالاخص محمد جواد ظریف خسارت بسیاری را در آن متحمل شد.
اکنون پس از ۴۲ سال از پیروزی انقلاب اسلامی و در آستانه انتخابات سال ۱۴۰۰ و تشکیل دولت سیزدهم باید توجه و سرمایه گذاری ویژه ای بر روی دیپلماسی عمومی و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در کشورهای منطقه و جهان صورت بپذیرد تا هزینه دیپلماسی سنتی و قدرت سخت و برهنه و توافق های تحمیلی از سوی قدرت های منطقه ای برای ایران کاهش یابد که این موضوع اهمیت دیپلماسی عمومی و افزایش قدرت نرم را برای جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد.

منبع:ماهنامه بین المللی دیپلماسی

مطالب پیشنهادی