قدم زنان در خیابان های شهر آهای مردم: کتاب گران شد

مفتاح/ از دروازه دولت که به سمت میدان انقلاب می روی شوق چهارباغ همیشگی و یادآوری خاطرات و نمای شیرین گذشته سر ذوقت می آورد.  بوی بهار چهارباغ، درخت های در هم تنیده کهن، آسمان لاجوردی و  هوای پاک اصفهان به آن سویت می کشد. آه چه شیرین و لذت بخش است نمای فروشگاههایی که جلوه بصری شان آرام بخش است. بوی غذاهای خوشمزه و شنیدن صدای تعارفات فروشندگان برای ترغیب مشتری ها به سوی مغازه هایشان...

هوای اصفهان آنقدر پاک و زلال است که در کتب قدیمی می خوانی «گوشت را در هوای اصفهان که بگذاری تا یک هفته سالم می ماند و مطبوع». نزدیک دلنواز زاینده رودی.  صدای زیبایش را به راحتی میتوان شنید. انگار آرامشی بر اصفهان و جاری زاینده رودش حاکم است. بی دلیل نیست که نیمه ای ای از جهانش خواندند.

چشم باز میکنی اما... آه از نهادت بلند می شود. کجاست آن چهارباغ و آن همه دلنوازیش؟!

از شهریور ماه سال گذشته و بهره برداری از چهارباغ به خاطر جشنواره کودک تا اردیبهشت سال جاری غریب به ۸ ماه می گذرد و هنوز قول های مدیران شهرداری محقق نشده است. بخاطر دارم از کنفرانس ملی شهر دوستدار کودک که در دی ماه سال 97 برگزار شد خوش بینانه 4ماه گذشته و آن روز جناب علیرضا خان صلواتی معاون ترافیک شهردار اصفهان فرمودند: ۶ماه دیگر چهارباغ در حد اعلا درست می شود و کاش آن موقع پرسیده بودم «درست کردن را معنی کنید؟»

4ماه گذشت و البته که هوای بهاری اصفهان و تعداد کم درختان سبز کهن باقی مانده از آن همه دلبری های درختان کهن چند صدساله هنوز در چهارباغ چشم نوازی می کند اما چهارباغ هنوز چهارباغ نشد. قدمت تاریخی چهارباغ ویران گشت و با متد جدید مبلمان شهری که نه، بلکه با سبک و سیاقی منحصر به مدیریت شهری با دهها ایراد چشم گیر راه دسترسی به میدان انقلاب قطع شد و هنوز آلودگی بصری بسیار موجود و راه برای تردد توان خواهان سخت و صعب است و در این مدت باقی مانده تا اتمام قول 6 ماهه معاون شهردار امید آن دارم تا کن فیکونی صورت گیرد و هزار حسرت تبدیل به اقدامی بی بدیل گردد. هرچند که شعار جالب و اقدام نامعلوم است.

غول چراغ جادو میطلبم تا بیاید و «درخدمتم فرمانروا»یی بگوید و بسازد آنکه شهرم را جهان شهر می کند و اصفهان بی بدیل را جلوه گاه هنر و خلاقیت و ابتکار و زیبایی می نماید.

به خیابان آمادگاه می رسم. انبوه کتابفروشی های اصفهان نیستند اما. کجایند کتاب فروش های شهرم که سالیان سال اینجا پاتوق خردمندان شهر بود. چند مغازه اول خیابان که به لوازم التحریر فروشی تبدیل شده است. جلوتر می آیم روبروی هتل شاه عباس قدیمی. کتابفروشی ها دیگر صرفا کتاب فروشی نیستند سوغات اصفهان و لوازم التحریر نیز چاشنی فروشگاهشان شده است. قدم می زنم و کتابها را می نگرم. وه که قیمت پشت جلد کتابها چه تغییر کرده اند. وحشتناک قیمت ها بالا رفته است. یادم به دوران دانشجویی افتاد که هرگاه می خواستم خود را تشویق کنم کتابی برای خودم هدیه می خریدم. حال با این قیمت افزایشی نجومی کتابها و آن لیست بلندبالای کتاب در ذهنم و تعداد کتابهای جذاب کتابفروشی تمام در آمد یک ماهه ام را ناگهان می بلعد. با کتابفروش چندکلامی صحبت می کنم می گوید خریداران کتاب به شدت کم شده اند.

او می گوید: در ماههای قبلی که اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی جشنواره تخفیفات کتاب می گذاشت و تخفیفات 15-20 درصدی اعمال می شد، آخر فصل مشتریانمان بیشتر بود. حالا همان را هم برداشته اند. قیمت کاغذ صعودی رو به بالاست و تقریبا ارزان ترین کتابهایمان 40 هزار تومان است. یک کتاب بسیار ساده و معمولی...

کتابفروش نگاه حسرت باری به آن همه کتاب می اندازد و می گوید مشتریانمان یا واقعا به کتاب مورد نظر نیازمندند و یا رهگذر گاه کسی می آید و کتابی می خرد.

 می گوید ناچاریم فروشمان را با لوازم التحریر و اقلام تزیینی و صنایع دستی جبران کنیم.

از بسته شدن کتاب فروشی های کوچک می گوید. می گوید در کوچه مجاورمان کتاب فروشی های بسیاری  بود که برو بیایی در آن کوچه حاکم بود و مردم زیاد به این سو می آمدند و کتاب می خریدند.

اما این روزها کوچه ساکت است و آن همه شور خوابیده. قیمت کاغذ به شدت بالا رفت و ناشران و صاحبان روزنامه و رسانه های کاغذی با سختی مواجه شده اند. قشر کتابخوان و اهل مطالعه با این روند به شدت کاسته می شود و این فاجعه ای است که از هزاران فاجعه دردناک غم بار تر و پر ضررتر از همه خواهد شد. وقتی جامعه ای از قدرت دانستن و به روز شدن و مطالعه عاجز شود هرج و مرج و تباهی حاکم می شود. راستی در این شهر و کشور رسم شده هرگاه که بگویند گوشت یا بنزین و رب گران خواهد شد مردم به بازار هجوم می آورند و مازاد بر نیازشان خریداری می کنند. حال کاغذ گران شد، کسی چرا نیامد به بازار کتاب فروش ها و برای خریدن کتاب بیش از نیازش اقدام کند؟

کتاب گران شده و  شاید گران تر خواهد شد... آهای مردم کتاب گران شده و گران تر خواهد شد، نمی خواهید در صف های طولانی صبح تا دم دم های غروب بمانید و کتاب بخرید؟

 

 

مطالب پیشنهادی