14:05 1396/07/05

به گزارش مفتاح، نگاه عرفانی و معنوی به حادثه عاشورا و شهدای والا مقام عاشورایی می‌تواند یک نهضت معنوی عظیم پدید آورد. این لایه از قیام حسینی هنوز بکر و دست‌نخورده است.

حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدحسین شریفی، استاد حوزه و دانشگاه در یادداشتی ابعاد عرفانی عاشورا را تبیین و تأکید کرده است: بعد عرفانی عاشورا باید احیا شود.

عاشورا و حسین‌بن علی(ع)، ظرفیتی بی‌نظیر برای انسان‌سازی، جامعه‌سازی و تمدن‌سازی است. این نیروی بی‌نظیر در برهه‌های مختلفی از تاریخ اسلام، گوشه‌های کوچکی از خود را نشان داده است. فی‌المثل، حدود دو دهه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، احیای بعد انقلابی، حماسی و ظلم‌ستیزانه عاشورا موجب پیروزی انقلاب بی‌نظیر اسلام شد.

در دوران کنونی لازم است ابعاد دیگر قیام حسینی از جمله بعد عدالت‌خواهی آن، بعد حکومت‌سازی (حکومت اسلامی و دینی)، بعد انسان‌سازی و جامعه‌سازی آن را احیا و ترویج نمود.

در این میان، به اعتقاد من، نگاه عرفانی و معنوی به حادثه عاشورا و شهدای والا مقام عاشورایی می‌تواند یک نهضت معنوی عظیم پدید آورد. ابعاد عرفانی و معنوی زندگی امام حسین و سخنان عاشورایی او، اگر بیشتر از ابعاد سیاسی و مبارزاتی آن حضرت نباشد کمتر نیست. این لایه از قیام حسینی و این بعد از شخصیت امام حسین و شهدای کربلا هنوز بکر و دست‌نخورده باقی مانده است. باید آن را احیا کرد.

عرفان و معنویت حسینی، عرفانی همه‌جانبه است: همراهی عرفان و حماسه، عرفان و عقلانیت، عرفان و جهاد، عرفان و مدیریت، و عرفان و جامعه‌سازی را به وضوح می‌توان در عرفان عاشورایی و حسینی مشاهده کرد.

عرفان حسینی، با انزواطلبی و گوشه‌گیری و بی‌تفاوتی اجتماعی، هیچ میانه‌ای ندارد، البته این نوع نگاه به قیام حسینی بعضاً در لابه لای سخنان برخی از عارفان و معنویان پیشین مطرح بوده است؛ به عنوان مثال، عمّان سامانی (م ۱۳۲۲ق) چنین نوع نگاهی را مطرح می‌کند و یا پیش از او مولوی در دیوان شمس و همچنین در مثنوی معنوی این نوع نگاه را مطرح می‌کند، اما متأسفانه مشکل آنان این بود که اینها هم چشم یک‌سونگر داشتند. تنها همین بعد را می‌دیدند و حتی نتوانستند نگاهی درست و دقیق از همین یک بعد نیز ارائه دهند. که بررسی و تحلیل نگاه آنان، فرصتی دیگر می‌خواهد.

تذکر: منظور بنده این نیست که فقط این لایه از زندگی امام حسین(ع) و شهدای کربلا را ببینیم و دچار افراط و تفریط در این زمینه شویم، عرض بنده این است که باید نگاه جامع به عاشورا و قیام حسینی و زندگی اسوه‌هایمان داشته باشیم. باید نگاهی کل‌نگر داشته باشیم تا بتوانیم برای همه ابعاد وجودی‌مان و همه ساحت‌های زندگی‌مان از این الگوها بهره‌مند شویم.

مؤلفه‌های عرفان حسینی و عاشورایی

۱- توحید و خدامحوری

یکی از شاخصه‌های عرفان‌های نوظهور و معنویت‌های سکولار، نفی توحید و یا نادیده گرفتن آن است (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب، احمدحسین شریفی)؛ اما مهم‌ترین شاخصه عرفان اسلامی و عرفان حسینی و عاشورایی، محوریت توحید و خداباوری است.

دو منبع مهم برای فهم عرفان حسینی، یکی دعای عرفه است و دیگری حالات امام در شب و روز عاشورا.

از نگاه امام حسین(ع)، راه رهایی از همه گناهان فردی و اجتماعی، باور راستین به توحید و معاد است.

فردی به محضر امام حسین(ع) آمد و راهی برای رهایی از زندگی گناه‌آلود خود طلب کرد. امام، در پاسخ، نسخه‌ای شامل پنج دستور که سه‌تا مربوط به توحید و دو تا مربوط به معاد بود، ارائه دادند:

پنج کار را انجام بده و هر گناهی که می‌خواهی نیز انجام بده:

رزق خدا را نخور؛ و هر گناهی که دوست داری انجام بده؛

۲- از تحت سلطه خدا خارج شو؛ و هر گناهی که دوست داری انجام بده؛

۳- جایی برو که خدا ترا نبیند؛ و هر گناهی که دوست داری انجام بده؛

۴- زمانی که ملک الموت برای قبض روحت آمد، جان به او نده؛ و هر گناهی که دوست داری انجام بده؛

۵- زمانی که مالک جهنم می‌خواهد ترا روانه دوزخ کند، نرو؛ و هر گناهی که دوست داری انجام بده.

آخرین جملات لحظات پایانی عمر مبارک آن حضرت در گودال قتلگاه نیز این بود: إلَهِی رِضًی بقَضَاکَ تَسلِیمًا لِأَمرِکَ‏ لا مَعبُودَ سِوَاکَ یا غِیاثَ المُستَغِیثِین‏. اگر نیک بنگریم، همه‌ حقایق عرفان عملی در این جمله کوتاه، جمع‌اند: «معرفت، محبت و عبودیت» یا «توحید، تسلیم، رضا و بندگی».

خیرخواهی و خدمت

عرفان حسینی، عرفان خدمت، محبت، خیرخواهی و فداکاری نسبت به خلق است. منطق حسین این است که نیاز دیگران به ما، از نعمت‌های الهی است که باید به استقبال آن رفت. و در این راه نباید هرگز احساس ملالت و خستگی کرد: «إِنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیکُمْ‏ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیکُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ. فَتَتَحَوَّلَ إِلَی غَیرِکُم»

در بخشی از دعای عرفه، از خداوند می‌خواهد: «اقْضِ‏ لَنَا الْخَیرَ وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَهْلِ الْخَیر؛ خدای برای ما خیر مقرر کن و ما را از اهل خیر قرار ده»

در وصیت‌نامه‌ای خود خطاب به محمد حنفیه نوشت: «من برای خوشگذرانی و خودخواهی و فساد و ظلم قیام نکرده‌ام؛ فلسفه قیام من تلاش در جهت رستگاری و خیر و مصلحت امت پیامبر است؛ من می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به سیره جدم رسول‌الله عمل کنم»

وقتی بنی‌اسد می‌خواستند پیکر بی‌سر ابی‌عبدالله را دفن کنند، در کنار همه زخم‌هایی که بر بدن مبارک آن حضرت وارد شده بود، بر روی دوش آن حضرت آثار زخم کهنه مشاهده کردند؛ از امام زین العابدین علت را جویا شدند، آن حضرت فرمود:

«این آثار بردوش کشیدن صدقات و مایحتاج زندگی زنان بی‌سرپرست، یتیمان و تنگدستان است که آن حضرت در مدینه انجام می‌داد.»

یکی از مهم‌ترین ابعاد عرفان حسینی و عاشورایی، شریعت‌محوری آن است. تنها راه وصول به حضرت حق، عمل به دستورات الهی است.

این مؤلفه‌ را در سراسر زندگی و حرکت ابی‌عبدالله به وضوح می‌توان مشاهده کرد:

۱.فلسفه قیام خود را عمل به دو دستور دینی (امربه معروف و نهی از منکر) معرفی می‌کند.

۲. شب عاشورا را درخواست مهلت کرد برای آنکه به دعا و مناجات و نماز بپردازند: و فرمود: «خدا می‌داند که من همواره نماز و تلاوت قرآن و دعا و استغفار به درگاه الهی را دوست داشته‌ام.»

3.شب عاشورا بعد از اتمام حجت با یاران و برنامه‌ریزی‌ها برای فردا و ... به خیمه خودش برگشت: «فَقَامَ‏ لَیلَتَهُ‏ کُلَّهَا یصَلِّی وَ یسْتَغْفِرُ وَ یدْعُو وَ یتَضَرَّعُ وَ قَامَ أَصْحَابُهُ کَذَلِکَ یصَلُّونَ وَ یدْعُونَ وَ یسْتَغْفِرُون»

۴. ظهر عاشورا نیز در بحبوبه جنگ وقتی یکی از یارانش دخول وقت نماز را یادآوری کرد آن حضرت بسیار خوشحال شد و او را دعا کرد: «خداوند ترا از نمازگزاران قرار دهد»

۵.امام حسین در حدیثی می‌فرماید هرگز نمی‌توان با معصیت و نافرمانی خداوند و مخالفت با دستورات او به هدف مطلوب رسید. «مَنْ‏ حَاوَلَ‏ أَمْراً بِمَعْصِیه اللَّهِ کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یحْذَرُ.»

۶. تأکید بر حلال‌خواری: امام حسین در حدیثی از وجود مقدس پیامبر اکرم نقل می‌کند: «عبادت هفتاد جزء دارد که برترین آنها جستجوی حلال است.‏»

4- زیبا دیدن همه هستی

یکی از ویژگی‌های جهان‌بینی عرفانی، کامل و جامع دیدن نظام هستی است. عارفان اصیل، هیچ خطا و اشتباهی در عالم نمی‌بینند:

پیر ما گفت: خطا بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد. به همین دلیل است که همه مخلوقات عالم را زیبا می‌بینند و به همه عالم عشق می‌ورزند. به قول سعدی: به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه  عالم که همه عالم از اوست.

در این جهان‌بینی، حتی جهنم و عذاب‌های آن و حتی وجود شیطان نیز زیبا است. (سوره الرحمن، بعد از ذکر عذاب‌های دوزخ و همچنین بیان رسوایی مجرمان و جهنمیان، آن عذاب و این رسوایی را از نعمت‌های الهی دانسته و می‌فرماید: «فَبِأَی آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان‏»)

تجلی عملی و واقعی این حقیقت بزرگ عرفان اسلامی را می‌توان در سیره و سخن پیام‌رسان بزرگ عاشورائیان، زینب کبری، به وضوح مشاهده کرد: بعد از شهادت امام حسین: دستان خود را بالا گرفت و خطاب به خدای متعال عرض ‌کرد: «الهی تَقَبَّلْ مَنّا هذَا القُرْبانَ؛ خدایا این قربانی را از ما بپذیر.»

در مجلس ابن زیاد، وقتی ابن ‌زیاد با حالتی مغرورانه و طعنه‌آمیز از آن حضرت پرسید: «کَیفَ رَأَیتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیتِکِ؟» زینب کبرا در پاسخ، نگاه عرفانی عاشورائیان را چنین به نمایش گذاشت:

«من جز زیبایی ندیدم؛ ... روز قیامت خواهی دید که پیروزی از آن چه کسی است. مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!»

مراقبه روزانه حسینی

مراقبه یکی از مهم‌ترین کارهایی است که یک عارف برای رسیدن به هدف، باید انجام دهد؛ حتی در عرفان‌های کاذب و دروغینی مثل عرفان اشو و پائولو کوئلیو که پر از انحراف و رفتارهای غیرانسانی‌اند، مراقبه‌های فراوانی که بعضاً روزانه بیش از ۵ ساعت وقت را به خود اختصاص می‌دهند، ذکر شده است.

در عرفان اصیل اسلامی نیز شرط تکامل و رشد معنوی، داشتن مراقبه‌های منظم درونی و بیرونی است. تمرین‌های معنوی فراوانی در روایات و همچنین تراث معنوی اسلامی ذکر شده است که باید در جای خود مطالعه شود.

 

روایتی از امام حسین نقل شده است که می‌توان آن را یکی از بهترین مراقبه‌های معنوی دانست؛ مراقبه‌ای که توجه به آن می‌تواند فرد را به اوج عرفان و معنویت برساند:

فردی از امام حسین سؤال کرد که «ای فرزند رسول‌الله، برنامه روزانه شما چیست؟ چگونه صبح خود را آغاز کرده‌ای؟»

امام در پاسخ فرمود: صبح خود را با این باورها آغاز می‌کنم:

پروردگاری بالای سرم است؛

۲- آتشی در پیش رویم؛

۳- مرگ منتظر من است؛

4- به تک‌ت ک اعمال من حسابرسی خواهد شد؛

۵- می‌دانم که در گرو اعمال خود هستم؛

۶- می‌دانم که به همه خواسته‌هایم نمی‌رسم؛

۷- می‌دانم که همه‌ ناخوشی‌ها را نمی‌توانم از خود دفع کنم؛

۸- می‌دانم که امور عالم به دست خداوند است؛ «فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِی وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّی فَأَی فَقِیرٍ أَفْقَرُ مِنِّی.»

منبع: مهر

مطالب پیشنهادی